p10

ویو ا.ت:
معلم اومد همه ی بچه ها بلند شدن غیر از من
(اسم معلمشون=خانم چوی است😊)
خانم چوی: خانم کیم ا.ت چرا بلند نشدی؟(گیر الکی معاون و معلم های ایرانی سر اینکه چرا بلند نشدی خانمم😑)
ا.ت:خانم ببخشید نفهمیدم اومدین
خانم چوی: اشکال نداره بشینین
تق تق(صدای در)
یوری: ببخشید دیر کردم
خانم چوی: سلام اشکال نداره برو بشین
یوری: خانم ا.ت قراره ازدواج کنه(داد)
ا.ت: نهههههههههههههههه
خانم چوی: مبارکه ولی تو این سن؟
ا.ت:(خنده عصبی به یوری) خواست خداست دیگه ولی من خودم اصلا با این ازدواج موافق نیستم
همه بچه برام دست زدن داشتم میمردم از یه طرف خوشحال بودم که خانم دعوام نکرد از یه طرف ناراحت بودم که یک یوری دهن لقی کرده دو مین هو الان چه حالی بود
داشتم به مین هو نگاه میکردم اونم هم ناراحت بود هم عصبی
خانم چوی: باید موافق باشی حالا کی هس؟
ا.ت: حالا من نمیدونم بچه ها فنش هستن یا نه ولی پارک جیمین عضو گروه بی...
مین هو: ا.ت بس کن(رفت بیرون)
ا.ت: گروه بی تی اس(ناراحت)من برم ببینم مین هو کجا رفت(تند حرف زد) بااجازه
رفتم تو حیاط دیدم مین هو نشسته رو نیمکت و داره گریه میکنه رفتم پیشش
دیدگاه ها (۳)

ادامه پارت 10

p12

p9

p8

⁴³کوکبرگشتم به بخش کار خودم و تو دفترم نشستم ده دقیقه بعدتق ...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

"سرنوشت "p,28..ویو کوک *.با این حرفم جیهوپ اومد بغلم کرد ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط