مربع عشقی p

مربع عشقی p⁵
آماده شدم و رفتم به اون متروی متروکه
*۳۰ دقیقه بعد*
خب بالاخره اومدن به سوجون گفتم(بادیگارد ا.ت)که وقتی اومدن بی هوششون کنه
ته،یونگی،جبمین ویو
به لوکیشنی که ا.ت برام فرستاد رفتم رانندگی کردم و بالاخره رسیدم تقریبا نیم ساعت طول کشید داشتم وارد میشدم که یه پارچه ی سفید اومد روی دهنم و سیاهی...(حال میکنی چقدر من خفن مینویسم و سیاهی هه هه هه هه😂)
ا.ت پدصگ ویو...
سوجون بیهوششون کرد و اورد پیشم
سوجون:بی هوششون کردم خانم
ا.ت:خوبه حالا بارشون عمارت منم الان میام
خلاصه سوجون پسرا رو برد عمارت و...
ادامه دارد...
ببخشید نبودم مدرسه خیلی فشا میاره و اینکه شرط نداریم:)
دیدگاه ها (۸)

سلاممممم:)ببینید کی اومدهههههبعله من اومدممممممممیخواستم بگم...

موقتا عاف:)

سلااااام ببینین کی پست گذاشته بعد از یک ماهه بعله ادمین گشاد...

پروف تغییر کرد😌💅🏻

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط