دلم اتفاقی را میخواست که از هیجان افتادنش بچه شوم و با

دلم اتفاقی را می‌خواست که از هیجانِ افتادنش، بچه شوم و بالا و پایین بپرم و جیغ بکشم و باورم نشود که این منم که در آن‌لحظه خوشبخت‌ترین آدمِ این سیاره‌ام.
دلم اتفاق خوشایندی را می‌خواست که اشک و لبخندم را ادغام کند و نور بتاباند به کاخ سیاهی که در ذهنم از جهان و آدم‌ها ساخته‌بودم...!💚'🌱"🌩

#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی

#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
دیدگاه ها (۰)

زندگی وزنِ نگاهی ست، که در خاطره ها میماند... #عاشقانہ#حس_خو...

یک دوست داشتن هایی هم هست...،که از دور استو در سکوت!که دلت ب...

در اعماقِ‌زمستان‌جاگذاشته‌ام‌خودم‌را،ریشه‌هایم‌درخاک‌مانده.....

چقدر بعضی آدم‌ها امن و گرم و دوست داشتنی‌اندمهم نیست چه نسبت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط