فکر میکنم وقتی فریدون مشیری کوچه پس کوچههای خیال رو با م

فکر میکنم وقتی فریدون مشیری کوچه پس کوچه‌های خیال رو با معشوقه‌اش قدم زد؛
لب پنجره ایستاد و با چشمانی خیس در دفتر یادداشت خود نوشت:

آنچه در یادش نمانده یاد ماست:)
دیدگاه ها (۱)

چقدر خوب است که میان این همه هیاهوی زندگی ...یکی  باشد که تو...

✘👨 ‍👩 ‍👧 ‍👦 😍 ༼دݪــخـوشیـهآ༽😍 👨 ‍👩 ‍👧 ‍👦 ✘

Do nothing hard except for the hand♡هیچیو سخت نگیر ، جز دستآ...

هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا😌 ♥ ️

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

﴿ برده ﴾ ۵۵ part گوشیو قطع کرد و در جیبش گذاشت هویون داشت سم...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط