هروقت رنجیدم دستامو گذاشتم رو قلبم و صدای دلتنگیهارو شنیدم و با لبخندی عبور ...
❤ ️
هروقت رنجیدم دستامو گذاشتم رو قلبم و صدای دلتنگیهارو شنیدم و با لبخندی عبور کردم از هرچی دلخوری،هروقت ناامید شدم دستامو گذاشتم رو قلبم و روزنه های نور و احساس کردم و دوباره ادامه دادم .
هروقت ترسیدم دستامو گذاشتم رو قلبم چشمامو بستمو بیاد آوردم یکی همیشه حواسش به من هست که باوجودش دیگه تنهایی معنایی نداره .
هروقت میون حرف زدنام گلوم پر از بغض شد دستامو گذاشتم رو قلبم و نگاهمو دوختم به همون آسمونی که ماهِشَم پشت ابرهاش پنهون نمیمونه. . .
هروقت رنجیدم دستامو گذاشتم رو قلبم و صدای دلتنگیهارو شنیدم و با لبخندی عبور کردم از هرچی دلخوری،هروقت ناامید شدم دستامو گذاشتم رو قلبم و روزنه های نور و احساس کردم و دوباره ادامه دادم .
هروقت ترسیدم دستامو گذاشتم رو قلبم چشمامو بستمو بیاد آوردم یکی همیشه حواسش به من هست که باوجودش دیگه تنهایی معنایی نداره .
هروقت میون حرف زدنام گلوم پر از بغض شد دستامو گذاشتم رو قلبم و نگاهمو دوختم به همون آسمونی که ماهِشَم پشت ابرهاش پنهون نمیمونه. . .
- ۱.۱k
- ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط