P
P3💫
&خیلی خوبی بابا
-زبون نریز فسقلی
&چشم
- گشنت نیست؟
&چرا اتفاقا خیلی گشنمه
-بیا بریم پایین غذارو برات گرم کنم
&باشه اما من اول اینو در بیارم بعدش
-باشه منتظر میمونم در یاری باهام بریم
&باشه
-برو
&بابا میشه لطفا زیپ اینو باز کنی خودم نمیتونم
-بیا
&ممنونم(رفت تو حموم)
-خواهش میکنم
&خوب لباسمو عوض کردم
-بریم خوشگلم
&بریم فقط من این گل رو هم بردارم بزارم تو گلدون
-باشه
&خوب بابا گلدون کجاست
-تو قدت نمیرسه وایسا من بدم
& عه نخیرم قدم میرسه
- (دستاشو تو هم قفل میکنه و میزاره رو سینش و تکیه میده و کابینت و با لبخند ژول میزنه به یورا) باشه من از اینجا نگات میکنم ببینم چطوری قراره برداری
& باشه الان به راحتی برمیدارند شما فکر کردین من خیلی کوچولوم نه آهان الان برمیدارم(چندین بار تلاش میکنه اما نمیتونه برداره)
-دیدی گفتن بیا اینور خودم برمیدارم
&نه برمیدارم( زیر پاش یه صندلی گذاشت و داشت گلدون رو برمیداشت که تعادشو از دست داد و داشت میوفتاد که تهیونگ سریع اومد کنارش و افتاد تو بغل تهیونگ)
-چیکار میکنی یورا
&معذرت میخوام یه لحظه تعادلمو از دست دادم
-اشکالی ندارد خوبی
&اره فقط میشه منو بزاری زمین
- باشه(گذاشتش زمین)
&(دوباره تعادلش بهم میخوره و وقتی میخواست بیوفته زمین دستشو میزاره رو شونه ی تهیونگ)
- یورا دخترم حالت خوبه
&اره یه لحظه چشمام سیاهی رفت
- بیا بشین رو صندلی از ظهر چیزی نخوردی ضعف کردی دیگه
& باشه
- خوشگلم بیا یکمی از این شکلاتا بخور تا غذا رو آماده میکنم
& مرسی
- یورا
&بله
-این قلدرا همیشه تو رو اذیت میکنن
& تو مدرسه کاری به کارم ندارن یعنی جرعتشو ندارن اما این بار نامردا تنها گیرم آوردن (بغض)
- هشش منو نگاه کن ببینم بغض برا چی تو دیگه بهش فکر نکن من خودم فردا میرم مدرسه حلش میکنم
& بابا
-جونم
& مرسی که هستی
- فدای تو بشم من (گونشو میبوسه)
& غذا آماده نشد
-چرا امادست بیا
& اوم چه خوشمزست
-نوش جونت عزیزم
&شما نمیخورین
-نه من شام خوردم
&باشه
-خوابت میاد ؟
&اره خیلی
- شامت تموم شد برو بخواب
&میشه امشب پیش شما بخوابم
- چرا
& همینطوری
-باشه
&خیلی ممنونم (خوشحال)
-خوب شامتم که تموم شد بلند شو بریم
&باشه
-خوب بیا بغلم
&چشم(رفت تو بغلش)
- بخواب امروز خیلی خسته شدی
& شب بخیر
-شب بخیر فرشته کوچولو
💫پایان💫
&خیلی خوبی بابا
-زبون نریز فسقلی
&چشم
- گشنت نیست؟
&چرا اتفاقا خیلی گشنمه
-بیا بریم پایین غذارو برات گرم کنم
&باشه اما من اول اینو در بیارم بعدش
-باشه منتظر میمونم در یاری باهام بریم
&باشه
-برو
&بابا میشه لطفا زیپ اینو باز کنی خودم نمیتونم
-بیا
&ممنونم(رفت تو حموم)
-خواهش میکنم
&خوب لباسمو عوض کردم
-بریم خوشگلم
&بریم فقط من این گل رو هم بردارم بزارم تو گلدون
-باشه
&خوب بابا گلدون کجاست
-تو قدت نمیرسه وایسا من بدم
& عه نخیرم قدم میرسه
- (دستاشو تو هم قفل میکنه و میزاره رو سینش و تکیه میده و کابینت و با لبخند ژول میزنه به یورا) باشه من از اینجا نگات میکنم ببینم چطوری قراره برداری
& باشه الان به راحتی برمیدارند شما فکر کردین من خیلی کوچولوم نه آهان الان برمیدارم(چندین بار تلاش میکنه اما نمیتونه برداره)
-دیدی گفتن بیا اینور خودم برمیدارم
&نه برمیدارم( زیر پاش یه صندلی گذاشت و داشت گلدون رو برمیداشت که تعادشو از دست داد و داشت میوفتاد که تهیونگ سریع اومد کنارش و افتاد تو بغل تهیونگ)
-چیکار میکنی یورا
&معذرت میخوام یه لحظه تعادلمو از دست دادم
-اشکالی ندارد خوبی
&اره فقط میشه منو بزاری زمین
- باشه(گذاشتش زمین)
&(دوباره تعادلش بهم میخوره و وقتی میخواست بیوفته زمین دستشو میزاره رو شونه ی تهیونگ)
- یورا دخترم حالت خوبه
&اره یه لحظه چشمام سیاهی رفت
- بیا بشین رو صندلی از ظهر چیزی نخوردی ضعف کردی دیگه
& باشه
- خوشگلم بیا یکمی از این شکلاتا بخور تا غذا رو آماده میکنم
& مرسی
- یورا
&بله
-این قلدرا همیشه تو رو اذیت میکنن
& تو مدرسه کاری به کارم ندارن یعنی جرعتشو ندارن اما این بار نامردا تنها گیرم آوردن (بغض)
- هشش منو نگاه کن ببینم بغض برا چی تو دیگه بهش فکر نکن من خودم فردا میرم مدرسه حلش میکنم
& بابا
-جونم
& مرسی که هستی
- فدای تو بشم من (گونشو میبوسه)
& غذا آماده نشد
-چرا امادست بیا
& اوم چه خوشمزست
-نوش جونت عزیزم
&شما نمیخورین
-نه من شام خوردم
&باشه
-خوابت میاد ؟
&اره خیلی
- شامت تموم شد برو بخواب
&میشه امشب پیش شما بخوابم
- چرا
& همینطوری
-باشه
&خیلی ممنونم (خوشحال)
-خوب شامتم که تموم شد بلند شو بریم
&باشه
-خوب بیا بغلم
&چشم(رفت تو بغلش)
- بخواب امروز خیلی خسته شدی
& شب بخیر
-شب بخیر فرشته کوچولو
💫پایان💫
- ۱۳.۹k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط