دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله ی سختی گرفت و بستری

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله ی سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. زمان عروسی فرا رسید.زن نگران صورت خود که آبله آن را از شکل انداخته بود و شوهرش هم که کور شده بود.همه ی مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. ۲۰ سال پس از ازدواج زن از دنیا رفت مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند.مرد گفت:"من کاری جز رسم عاشقی به جا نیاوردم"
دیدگاه ها (۱)

دلنوشته هام 😮 آنگاه که غرور کسی را له میکنی،آنگاه که شمع امی...

حرفهای نگفته منﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻤﯽ ، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻣﺎﻝ ﻣ...

امشب شب عزای امام عالمین استدل را هوای قبر غریب کاظمین استبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط