پسری با طمع عشق 🦋 بلایک فرزندمم🗿✨💅

پسری با طمع عشق 🦋

ا/ت یه دختر 16 ساله که با بدبختی اودیشن(ازمون) خانندگی داده و قبول شده
وباید وسایلاشو جمع کنه بره کره که توی کره..........
ᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔᰔ



Prt 6

خبم برد و
لونا: ا/ت بیدار شووو بدو دیر شدددد
ا/ت :چی کجا
لونا: سالن دنس بدووووو
ا/ت: خوش بگذره (بعد هم خابید)
لونا: ا/ت الان یکی میزنمت برو تا سالن دنس
هااااا(هوووو😂)
ا/ت :باشه باشه صب کن برم لباسامو بپوشم
لونا: باش بدووو فقط

ا/ت

رفتم تو اتاق لباسامو بردارم که دیدم نامجون پیام داده جی هوپ فهمیده با تو رفتیم بیرون اشتباه گرفته زیاد نزدیکش نشو
من و لونا رفتیم سالن دنس تا اونجا 5 مین راه بود
رفتیم دیدم جی هوپ جلوم سبز شد

ا/ت :سلامم خوبی هوپی

هوپی: بیا
ا/ت:ای دستم


ا/ت


هوپی دستمو گرفتو برد اون پشت مشتا
چسبوندم به دیوار جوری که انگار ی سیخ داغ بکنن تو کمرم دردم گرفت
گفتم :ای هوپی وحشی شدی

هوپی

دست ا/ت رو گرفتم و بردم اون پشت
و گفتم :دیشب با نامجون چکار میکردی
ا/ت:ببین م....

هوپی یکی زدم و تو دهنش تو روی که لبش خون اومد و گفتم :تو مگه نگفتی عاشقمی نگفتی (با داد ولی کسی نشنید)
ا/ت :چرا ببین....

هوپی خاستم یکی دیگه هم بزنمش که نامجون دستمو گرفتو و گفت چکارش داری چرا میزنیش
هوپی :من باید بپرسم تو دیشب با ا/ت چی می خاستی
نامجون برو تو اتاق تا بهت بگم (هوپی رفت)
نامی :خوبی
ا/ت:هوپی.... هوپی چش.... چش بود (با گریه)
نامی :من که بهت گفتم نزدیکش نشو (بعدشم اشکاشو باک کرد و ب ا/ت رو پاک کرد و زیر لب گفت:چه لب خوش فرمی
ا/ت :چی
نامی :ها... هیچی گفتم برو تمرین کن من با هوپی حرف می زنم
ا/ت :باشه

نامی رفتم و قیضه رو به هوپی گفتم
هوپی :من با ا/توم چکار کردم (با بغض)
نامی :نگران نباش برو از دلش در بیار

هوپی

گوشیم رو در اوردم و پیام دادم به ا/ت
و...............



بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚
دیدگاه ها (۰)

منم میخام 🥺✨

پسری با طمع عشق 🦋 🤍 🦋

بگین دیگه از کدوم اعضا بنویسم

مگه داشتن هیونجین چقد بده که من نمی تونم داشته باشمش🗿✨

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

چند پارتی نامجوندرخواستیگفتم وسط فیک قلب یخی یک چند پارتی با...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط