که کوک گفت
که کوک گفت
که اینطور
×خب راست میگم دیگه
دست میزاره رو لایک کوک و فشارشون میده و میگه
×خودااااا نگاش کن
نتون (نکنن)
×واییییی خداااا حرف زدنشو
که کوک صورتشو از دستای جیمین در میاره و ته ماشین رو روشن میکنه و میگه
_بسه این مسخره بازیاتون رو تمام کنین
باشه بابا
ته و کوک جیمین رو به اسمارت میبرن و جیمین میگه
×واوووووو بنازم چه خونه ای
_بیاین تو
×ما قراره اینجا زندگی کنیم؟؟؟
اره
×ایولللللللل
رفتن داخل و تا میونشون بهتر بشه به جیمین یه اتاق جدا دادن
کوک وته داخل حال نشسته بودن که جیمین اومد پیششون و یکم نگاشون کرد که ته گفت
_چیزی میخوای بگی
×اممممم خب چیزه
بگو
×میشه یکی از
_نه
×خب من که هنوز حرفم رو کامل نگفتم
ادامه بده
×یکی از دوستام بیاد اینجا یا من برم اون
_ نه
×خب بزارین کامل بگم حرفمو
نه کلا جواب نه
×خب بزارین برمممم لوطفا (کیوت)
ته
_نه
×راستی میشه اسماتو رو ب
_کیم تهیونگ
جئول جونگ کوک
_جئول؟؟؟؟؟
اره دیگه (با چشاش به ته میگه که چیزی نگه)
×تهته ژونم کوکی ژونم لوطفا (بی نهایت کیوت)
_باشه اون میتونه بیاد
×مسییییی
_اگه کوک هم بخواد
×کوکییی
باشه
×ملسیییییییییی
سریع میره و لپ ته و کوک رو میبوسه
ته و کو همون طور تو شک بودن
جیمین هم سریع رفت و تا به دوستش خبر بده
که
((شرط))
((لایک : ۱۱))
((کامنت : ۱۶))
که اینطور
×خب راست میگم دیگه
دست میزاره رو لایک کوک و فشارشون میده و میگه
×خودااااا نگاش کن
نتون (نکنن)
×واییییی خداااا حرف زدنشو
که کوک صورتشو از دستای جیمین در میاره و ته ماشین رو روشن میکنه و میگه
_بسه این مسخره بازیاتون رو تمام کنین
باشه بابا
ته و کوک جیمین رو به اسمارت میبرن و جیمین میگه
×واوووووو بنازم چه خونه ای
_بیاین تو
×ما قراره اینجا زندگی کنیم؟؟؟
اره
×ایولللللللل
رفتن داخل و تا میونشون بهتر بشه به جیمین یه اتاق جدا دادن
کوک وته داخل حال نشسته بودن که جیمین اومد پیششون و یکم نگاشون کرد که ته گفت
_چیزی میخوای بگی
×اممممم خب چیزه
بگو
×میشه یکی از
_نه
×خب من که هنوز حرفم رو کامل نگفتم
ادامه بده
×یکی از دوستام بیاد اینجا یا من برم اون
_ نه
×خب بزارین کامل بگم حرفمو
نه کلا جواب نه
×خب بزارین برمممم لوطفا (کیوت)
ته
_نه
×راستی میشه اسماتو رو ب
_کیم تهیونگ
جئول جونگ کوک
_جئول؟؟؟؟؟
اره دیگه (با چشاش به ته میگه که چیزی نگه)
×تهته ژونم کوکی ژونم لوطفا (بی نهایت کیوت)
_باشه اون میتونه بیاد
×مسییییی
_اگه کوک هم بخواد
×کوکییی
باشه
×ملسیییییییییی
سریع میره و لپ ته و کوک رو میبوسه
ته و کو همون طور تو شک بودن
جیمین هم سریع رفت و تا به دوستش خبر بده
که
((شرط))
((لایک : ۱۱))
((کامنت : ۱۶))
- ۸۳۹
- ۲۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط