بگو به عشق به این آشیانه برگردد

بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی، بی بهانه برگردد

بهار می‌وزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد

دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد

بخوان که عشق به جز تو ترانه‌ای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد

زمانه دور نوشته‌ست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد

چه می‌شود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه می‌شود که دلت پر ترانه برگردد؟

در این زمانه غریبم، بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
دیدگاه ها (۱۰)

"دوست داشتن" عضوی از بدن است.درست است که همه فورا به فکر "قل...

هم گریه ام از دست تو هم خنده ام از توای عشق، پریشان و پرا کن...

پاره‌های یک تن و دور از همیم این روزهامثل اوضاع زمانه، درهمی...

فواره وار، سر به هوایی و سر به زیرچون تلخی شراب، دل آزار و د...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط