ای که اخمت به دلم ریخت غم عالم را
ای کـه اخمت به دلــم ریخت غم عالم را
خنده ات می بَرَد از سینه دو عالم غم را
.
برق لب های ِ تو یادآور ِ شاتوت و شراب
چشمه ی اشک ِتو بی قدر کند زمزم را
.
گاه از آن غنچه فقط زخم زبان می ریزی
گاه با بوسه شفابخش کنـی مرهم را
.
بسته ای غنچه ی سرخی به شب گیسویت
کــرده ای بـــاز رهـــا خرمــن ابــریشم را
.
"نرگست عربده جوی و لبت افسوس کنان"
با همین هاست کــه دیوانـــه کنـــی آدم را
.
@harfdelman
خنده ات می بَرَد از سینه دو عالم غم را
.
برق لب های ِ تو یادآور ِ شاتوت و شراب
چشمه ی اشک ِتو بی قدر کند زمزم را
.
گاه از آن غنچه فقط زخم زبان می ریزی
گاه با بوسه شفابخش کنـی مرهم را
.
بسته ای غنچه ی سرخی به شب گیسویت
کــرده ای بـــاز رهـــا خرمــن ابــریشم را
.
"نرگست عربده جوی و لبت افسوس کنان"
با همین هاست کــه دیوانـــه کنـــی آدم را
.
@harfdelman
- ۱.۴k
- ۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط