پارت 6 وقتی دوستش داشتی اما

(از حالا به بعد ا.ت رو ات مینویسم)
ویو راوی
توراه بودن
*کجا میریم؟
&نمیگم کار دارم ولی خودتو نگران نکن
*ای بابا
بعد چند مین رسیدند رفته بودن لب ساحل بعد نشستن و یه قهوه خوردن بعدش یک دفعه جین بلند شد که ات هم بلند شد که یهو جین جلوی ات زانو زد و جعبه ای رو از جیبش در آورد و جعبه رو باز کرد و حلقه خیلی زیبایی رو نشان داد و
&ات میشه واسه ادامه ساز زندگیم رو کوک کنی با من ازدواج میکنی
*چ...چی یعنی الان ن...نمیدونم الان خیلی تو شکم باید فکر کنم
&چیی؟. یعنی باشه هر چقدر دوست داری فکر کن
*میشه ببریم خونه
&ب...باشه. بریم
رفتن و سوار ماشین شدن. جین ات رو برد خونه خودش و رفت پیش تهیونگ و تهیونگ زنگ زد به جونگ کوک و سه تایی با هم تو خونه تهیونگ جین ماجرا رو تعریف کرد و (علامت جونگ کوک_ ، علامت تهیونگ+)
+وای پسر فکر کنم گند زدیم
_عههه ته بد به دلش راه نده نگران نباش جین اون قبولت میکنه
از اون طرف ات تا صبح داشت فکر می‌کرد و به نتیجه رسید فردا غروب زنگ زد به جین و گفت همو ببینن و جین قبول کرد تهیونگ و جونگ کوک هم رفتن به اعضا تمام ماجرا رو گفتن و جین و ات تو یه کافه با هم حرف حرف می‌زدند که ات
*من.... من... من پیشنهادت رو ق...قبول میکنم ولی شرط داره
&هر چی باشه قبول میکنم
*هیچ وقت ترکم نکن
& باشه قول میدم قول میدم

و رفتن به اعضا گفتن و قرار شد پس فرداش عروسی کنند فرداش رفتن و خرید های لازم رو کردنند و پس فرداش با هم عروسی کردند

و پسر کوچولویی به دنیا آوردند و این 3 نفر با خوبی و خوشی با هم زندگی کردند 💜💜😚😁😘😍😍🥰🥰
دیدگاه ها (۰)

خیانت

پارت یک. خیانت. ژانر : غمگین

پارت 5. وقتی دوستش داشتی اما

پارت 4. وقتی دوستش داشتی اما

عشق مافیایی ۴p

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط