شات قبل یادمدنمیاد چی نوشتم ولی این شات آخره

شات آخر جیهوپ
مامان بابای ا.ت تصادف کردن و ا.ت افسرده تر از قبل شده بود،تنها جایی که میرفت باشگاه بود که اونم بعد از فوت و تصادف پدر مادرش قطع شد،جیهوپ و نانسی هم ازدواج کردن و ا.ت هم قصد خودکشی داشت،و همین کارم کرد،اما فک میکرد از اون جهنمی که اسمش دنیا بود خلاص میشه،اما گیر جهنمی همیشگی افتاد که اسمش برزخ شیاطین بود...
اما قسمت شیرین این داستان این بود که نانسی و هوپی تونستن تویه خونه پر از عشق و صفا و محبت زندگی کنن و صاحب دو پسر و یک دختر ناز و توپولی بشن..و تا اخر عمرشون توی خوشی و با یاد ا.ت و مامان و بابای جیهوپ سر کنند.........
دیدگاه ها (۳)

پارت اخر

بچه هاا

شات سوم

مربوط به شات دوم از هوپی

پارت ۷ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط