حال من را دیدی وتادیدمت بغضم شکست

حال من را دیدی وتادیدمت بغضم شکست

من ندارم طاقت چشمان خیست مهربان

اشک چشمانمـ ندارد ارزشی،شایدشود

پرت چشمان یکی دیگر حواست مهربان

گفته بودی درد اگرداری،شریکم!پس چرا

تاشدحرف ازدردمن،تاشدلباست مهربان

گریه میکردی به حالم،فکررفتن درسرت

عاشقم بودی توازروی سیاست مهربان

تکه های ازغرورم مانده بود آن هم شکست

پس نمانده جا برای التماست مهربان...
دیدگاه ها (۷)

هرچه می خواهی بگودنیاپراز زیبایی است...غصه ی دنیا مخور چونآخ...

اونوقتا هوا سرد بود ولی دلامون گرم بود...یادش بخیر از بیرون ...

😍 😍 مثل خنده نوزادی که غرقِ خواب است، مثل شربت خنکِ آلبالو د...

دلبر شیرین بازیگوش من...عطر تو پیچیده در آغوش من...شهر از بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط