ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۱۲
ا.ت
اوکی بریم دیگه
همه
بریممممممممممم
ا.ت
خیلی خوب رفتم از طبقه اول شروع کردم دنبال اتاق گشتن اما توی طبقه اول اصلا اتاق خواب نبود همون اول در ها نوشته بود چه اتاقی هستس منم چون باید اتاق خواب ها رو میگشتم نرفتم توی اتاق هایی مثل اتاق مدیتیشن اصلا چرا چنین اتاقی بود وسط حال بشینن آرامش بیشتره که ولش کوکه دیگه خوب رفتم طبقه بالا البته بالا نمیشه گفت یه طبقه رفتم پایین انگار یه آپارتمان خیلی خیلی بزرگ و برعکس کردم یه عالمه پله رو رفتم پایین توی کل راه به این فکر میکردم که چجوری اینا رو بیام بالا
رسیدم پایین این تازه طبقه آشپزی و اینجور چیزا بود یااااااااااا خیلی بزرگه بیچاره سول
رفتم یه طبقه پایین تر وااااااااات این کتابخونست ؟علییئیییییییی خیلی خیلی بزرگه کلی کتاب توشه یاااااااا بچیاره هیول
رفتم باز یه طبقه پایین تر
واااااااااااااو آخ جونمی جوننن عجب سالن ورزشی ماشاالله
رفتم باز یه طبقه پایین تر
یه سوال مگه زیر زمینی حیاط پشتی داره؟
نیمدونم ولش کن
یه سوال دیگه
اینجا که خودش زیر زمینه باز حیاط و زیر زمین مگه داره نهههههههههههه سر ما کلا رفت کیمو هیچ کاری ندارم درست نییییییست
اییییییی اینجا کجاست دیگه یا خدا برا دستشویی حموم طبقه گذاشتن چرا انقدر زیاد
دوباره باید برم پاییییین
آخ جوووووووون یه طبقه برا استخر داره هووووووووووورا
عجیب استخر کاملی هم هستا
دوباره یه طبقه رفتم پایین تر
ماشاالله حالا از کجا شروع کنمممممم
علییییی
رفتم شروع کردم گشتن اتاقا نزدیک دویست سی صدتا اتاق داشت فقط هر اتاق هم برای خودش یه قصر بود
نزدیک پنجاه تا اتاق و گشتم که چشمم به یه در عجیب خورد رفتم سمتش از اونجایی که اسم همه نوشته بود روی در اتاق ها این اسم با یقه متفاوت تر بود روش نوشته بود :اتاق پادشاه سیاه
پادشاه سیاه؟
یعنی کیه ؟دستگیره رو کشیدم اما باز نشد
قفل بود یکم اینور اونور و نگا کردم اما هیچی نبود چشمم به یه سیم کنار در خورد سیم و گزاشتم توی در و با مهارتی که داشتم بازش کردم و بستمش برام عجیب بود اگه اتاق خیلی مهمی بود پس چرا درش از لحاظ امنیتی آنقدر ضعیف بود؟ولش کن رومو برگردوندم که با یه راه روی خیلی شیک و خفن رو به رو شدم رفتم پایین......................الان .....ده دقیقه شده که دارم میرم پایین خداااااااااا
نیم ساعت بعد
وای خداااااا الان چجوری برگردم بالا اییییی
چچچیییییییییی اینجا آسانسور داشتتتتتتتتت
ای دختره کور خاک تو سرت کننن احمق
راه رو که تموم شد یه در خیلی خیلی بزرگ ترسناک اما باحال اونجا بود بازش کردم ووووو
واااااااااااو یه خونه شیک اصلا اوووووف عجیب چیزی بود
رفتم طرف اتاق خواباش در یکی رو باز کردم که دیدم یه تخت خیلی بزرگ و خفن هست
کوک
دیگه حوصلم سر رفت خسته شدم از این همه تنهایی رفتم توی امارت زیرین و رفتم توی اتاق پادشاه سیاه البته منظورش خودم بودم کسی که این خاندان و به چخ میداد البته همین الانشم دادم
وارث سادیسمی خاندان جئون(خنده)
اونجا چند شبی موندم و رفتم از عمارت کلا بیرون خوب چون از عمارت زیرین هم میشه رفت البته در خروجیش به یه پاساژ خیلی بزرگ که مال خودمه میخوره رفتم و یکم خرید کردم برگشتم توی اتاق پادشاه سیاه و رفتم توی اتاق خودم یه اتاق بزرگ با طرح دارک وقتی واردش شدم با کسی که دیدم یه کردم امکان نداشت ا.ت بود
ا.ت
هووووم کی اومده اووو حوصله ندارم بگردم بگو کی هستی
کوک
چرا اینجا بود ؟چجوری اینجا اومده بود اصلأ ؟امکان نداشت
تتتتتتو اینجا چیکار ممکنی؟
ا.ت
چ.چ.چیییی ک.ک.ک.کوووووک
آخه پسر تو کجا بودی
کوک بود آخر خودم پیداش کردم و رفتم محکم بغلش کردم
کوک
ولم کن
گفتم ولم کنننننننننن
چرا نمیزاری راحت تو حال خودم بمیرم چراااااا(گریه)
ا.ت
کوک آروم باش من و ببخش
ببخشید که رفتم
ببخشید که باورت نکردم
ببخشید که مراقبت نبودم
ببخشید برای همه چیز
کوک
هع یکم دره برای این حرفا
بزار برات روشن کنم ببینم میتونی با یه آدم سادیسمی زندگی کنی هاااااا(داد)
ادامه تو کامنت
اوکی بریم دیگه
همه
بریممممممممممم
ا.ت
خیلی خوب رفتم از طبقه اول شروع کردم دنبال اتاق گشتن اما توی طبقه اول اصلا اتاق خواب نبود همون اول در ها نوشته بود چه اتاقی هستس منم چون باید اتاق خواب ها رو میگشتم نرفتم توی اتاق هایی مثل اتاق مدیتیشن اصلا چرا چنین اتاقی بود وسط حال بشینن آرامش بیشتره که ولش کوکه دیگه خوب رفتم طبقه بالا البته بالا نمیشه گفت یه طبقه رفتم پایین انگار یه آپارتمان خیلی خیلی بزرگ و برعکس کردم یه عالمه پله رو رفتم پایین توی کل راه به این فکر میکردم که چجوری اینا رو بیام بالا
رسیدم پایین این تازه طبقه آشپزی و اینجور چیزا بود یااااااااااا خیلی بزرگه بیچاره سول
رفتم یه طبقه پایین تر وااااااااات این کتابخونست ؟علییئیییییییی خیلی خیلی بزرگه کلی کتاب توشه یاااااااا بچیاره هیول
رفتم باز یه طبقه پایین تر
واااااااااااااو آخ جونمی جوننن عجب سالن ورزشی ماشاالله
رفتم باز یه طبقه پایین تر
یه سوال مگه زیر زمینی حیاط پشتی داره؟
نیمدونم ولش کن
یه سوال دیگه
اینجا که خودش زیر زمینه باز حیاط و زیر زمین مگه داره نهههههههههههه سر ما کلا رفت کیمو هیچ کاری ندارم درست نییییییست
اییییییی اینجا کجاست دیگه یا خدا برا دستشویی حموم طبقه گذاشتن چرا انقدر زیاد
دوباره باید برم پاییییین
آخ جوووووووون یه طبقه برا استخر داره هووووووووووورا
عجیب استخر کاملی هم هستا
دوباره یه طبقه رفتم پایین تر
ماشاالله حالا از کجا شروع کنمممممم
علییییی
رفتم شروع کردم گشتن اتاقا نزدیک دویست سی صدتا اتاق داشت فقط هر اتاق هم برای خودش یه قصر بود
نزدیک پنجاه تا اتاق و گشتم که چشمم به یه در عجیب خورد رفتم سمتش از اونجایی که اسم همه نوشته بود روی در اتاق ها این اسم با یقه متفاوت تر بود روش نوشته بود :اتاق پادشاه سیاه
پادشاه سیاه؟
یعنی کیه ؟دستگیره رو کشیدم اما باز نشد
قفل بود یکم اینور اونور و نگا کردم اما هیچی نبود چشمم به یه سیم کنار در خورد سیم و گزاشتم توی در و با مهارتی که داشتم بازش کردم و بستمش برام عجیب بود اگه اتاق خیلی مهمی بود پس چرا درش از لحاظ امنیتی آنقدر ضعیف بود؟ولش کن رومو برگردوندم که با یه راه روی خیلی شیک و خفن رو به رو شدم رفتم پایین......................الان .....ده دقیقه شده که دارم میرم پایین خداااااااااا
نیم ساعت بعد
وای خداااااا الان چجوری برگردم بالا اییییی
چچچیییییییییی اینجا آسانسور داشتتتتتتتتت
ای دختره کور خاک تو سرت کننن احمق
راه رو که تموم شد یه در خیلی خیلی بزرگ ترسناک اما باحال اونجا بود بازش کردم ووووو
واااااااااااو یه خونه شیک اصلا اوووووف عجیب چیزی بود
رفتم طرف اتاق خواباش در یکی رو باز کردم که دیدم یه تخت خیلی بزرگ و خفن هست
کوک
دیگه حوصلم سر رفت خسته شدم از این همه تنهایی رفتم توی امارت زیرین و رفتم توی اتاق پادشاه سیاه البته منظورش خودم بودم کسی که این خاندان و به چخ میداد البته همین الانشم دادم
وارث سادیسمی خاندان جئون(خنده)
اونجا چند شبی موندم و رفتم از عمارت کلا بیرون خوب چون از عمارت زیرین هم میشه رفت البته در خروجیش به یه پاساژ خیلی بزرگ که مال خودمه میخوره رفتم و یکم خرید کردم برگشتم توی اتاق پادشاه سیاه و رفتم توی اتاق خودم یه اتاق بزرگ با طرح دارک وقتی واردش شدم با کسی که دیدم یه کردم امکان نداشت ا.ت بود
ا.ت
هووووم کی اومده اووو حوصله ندارم بگردم بگو کی هستی
کوک
چرا اینجا بود ؟چجوری اینجا اومده بود اصلأ ؟امکان نداشت
تتتتتتو اینجا چیکار ممکنی؟
ا.ت
چ.چ.چیییی ک.ک.ک.کوووووک
آخه پسر تو کجا بودی
کوک بود آخر خودم پیداش کردم و رفتم محکم بغلش کردم
کوک
ولم کن
گفتم ولم کنننننننننن
چرا نمیزاری راحت تو حال خودم بمیرم چراااااا(گریه)
ا.ت
کوک آروم باش من و ببخش
ببخشید که رفتم
ببخشید که باورت نکردم
ببخشید که مراقبت نبودم
ببخشید برای همه چیز
کوک
هع یکم دره برای این حرفا
بزار برات روشن کنم ببینم میتونی با یه آدم سادیسمی زندگی کنی هاااااا(داد)
ادامه تو کامنت
- ۲۳.۱k
- ۳۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط