شاعر نیستم

شاعــر نیستم
اما عشـــق...
به من قدرت نوشـتن داد...
مـن....
بــه زبـانِ اشتـیاق نوشتم..
و با سـر انگشـتان قلمـم ...
لبـهایت را نوازش ڪردم...

مــن ....
در یڪ ِ دلتنگ...
نشسته بر صندلی صبر ..
درایـوان انتظار....
تـورا بشڪل عشق....
بشڪلِ اشـڪ نوشـتم...
نخواندی...
دیگری خواند و عاشق شد....

🌺
#خاص
دیدگاه ها (۴)

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی رانجستم زندگانی را و گم کر...

🕊خود را کبوتر حرمش فرض میکنم🕊 هرگز ندیده ام ز خودم...

دوست‌دارم خاطره‌ شویم مثل الهه‌ی ناز بنان#جلال_حاجی_زاده─═इई...

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارابه وصل خود دوایی کن دل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط