اش

ڪـــــاش
میشد تورا
از خیال بیرون ڪشید،،،
ڪمی بوسیدت
ڪمی به چشمانت خیره شد
ڪمی موهایت را نوازش ڪرد
تورا به آغوش فشرد
و یڪ لبخـــند تورا مهمان شد،،،،
دیدگاه ها (۱)

عشق چیست؟ همون چیزیه که یه ساعت میشینی واسش کلمات خرد و درش...

گاهى اوقاتتصمیم به تمام کردنِ یک رابطه،حتى اگر به قیمتِ شکست...

شب را بهانه می کنم برای پرسه زدن در کوچه های خیالشاید بگیرد ...

خیالت ،مانند همان یک فنجان قهوهٔ آخرشب است همان قدر ڪم و ڪوچ...

ڪـــــاشمیشد تو را از خیال بیرون ڪشید...ڪمے بوسیدتڪمے بہ چشم...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط