بار الها
بار الها
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من انم که برنجم
نه تو انی که برانی
نه من انم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو انی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد
نروم باز بجایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی
چه نخواهی
باز کن در
که جز این خانه مرا نیست پناهی
(خواجه_عبدالله_انصاری)
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من انم که برنجم
نه تو انی که برانی
نه من انم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو انی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد
نروم باز بجایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی
چه نخواهی
باز کن در
که جز این خانه مرا نیست پناهی
(خواجه_عبدالله_انصاری)
- ۲.۵k
- ۱۲ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط