آدینهها از بس که دلتنگی فراوان است

آدینه‌ها از بس که "دلتنگی" فراوان است
هر جمعه در تقویمِ ما "دلتنگ‌مذگان" است

خون‌گریه‌‌‌ام تعطیلی‌اش را کرده قرمز رنگ
آدینه‌ها میراثِ چشم‌ِ لطفعلی خان است

این غده‌ی بدخیمِ غم، این بغضِ آدم‌کُش
پیشینه‌اش از عهدِ آدم تا کماکان است

شامش به صرف غصه دعوت‌نامه می‌آید
عصرش برای اشک باریدن فراخوان است

از دولت این هفتمین قدّیس غم‌‌پرور
شادی پریشان شد، شعف آشفته سامان است

گویا گره‌افتاده بر راه نفس‌هایم
گویا گلو در چنگ گرگی در گروگان است

آدینه‌ها در جاده‌ی تنگِ گلوگاهم
از بس تردد می‌کند غم، راه‌بندان است

در هفته یکبار این شتر بر دربِ این خانه
می‌خوابد، از وقتی که دنیا بی‌شتربان است
#ایمان_صابر
دیدگاه ها (۲)

به لبخندی قناعت کُن،که خندیدن خطر دارد تبسم های چون شبنم،به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط