فیک لینو

فیک لینو
پارت۴

هان: سلام هیونگ(بغل)
لینو: سلام(بغل)
هانا: سلام خره
هیورین: سلام گاو من
هان: چرا چیزی بهمون نگفتین
لینو: درمورد؟
هان: اینکه شمادوتا باهمین
هیورین: 😧🤯😳
لینو: تو از کجا میدونی تو چیزی بهشون گفتی(رو به ا.ت)
هیورین: من خودم تو شکم
هان: پس تو چی گفتی؟(روبه هانا)
هانا: از قدیم گفتن دیوار موش داره موشم گوش داره
هیورین: خیلی گاوی
هان: هیونگ یه دقیقه بیا کارت دارم
لینو: چیشده؟
هان: تروخدا بهم بگو چجوری به هیورین اعتراف کردی
لینو: این همه راه منو کشیدی اینجا تا اینو بگی
هان: نه اخه...
لینو: اخه چی
هان: من هانا رو دوست دارم اما نمیدونم چجوری بهش بگم
(پیش هیورین و هانا)
هیورین: چیشد که با هان اومدی
هانا: یچیزی بهت بگم بین خودمون میمونه
هیورین: داداش تو این دل من همش راز توعه
هانا: من هان رو دوست دارم
هیورین: اوووووو
هانا: اما فکر نکنم اونم منو دوست داشته باشه
هیورین: همچین فکری نکن منم قبل از اینکه به لینو اعتراف کنم همش باخودم میگفتم شاید اصلا اون منو دوست نداشته باسه
هانا: یعنی هان هم من رو دوست داره
هیورین: شاید داستان عاشق شدن تو مثل من شد
(پیش هان و لینو)
لینو: تولد هانا کیه؟
هان: پس فردا
لینو: خب یه نقشه ای برات دارم😊😉
هان: واقعا چی😃
لینو: فردا میریم وسایل تولد رو میگیریم و فرداش هیورین رو میفرستم که با هانا بره بیرون تا اونموقه من و توهم کیک رو اماده میکنیم و خونه رو تزئین میکنیم نظرت؟
هان: عالییییی
لینو: خب دیگه بریم
هان: بریم
هیورین: چه عجب بالاخره اومدید
هانا: کجا بودین
لینو: داشتیم حرف میزدیم
هانا: اها
هیورین: بابا پلشید بریم وسط چیه همش نشستیم
لینو: اره بریم
هیورین: رفتیم وسط و من و لینو باهم رقصیدیم و هانا و هان باهم رقصیدن و من و هانا رفتیم سوجو خوردیم انقدر خوردم که مثل سگ مست شده بودم که لینو و هان اومدن
هان: یاخدا
لینو: خوشگذرونی دیگه بسته
هان: موافقم
هیورین: وایی یه تا لینووو
لینو: اخ اخ
هانا: هیورین هان هم سه تا کله داره
هان: شما دوتا خیلی وضعتون خرابه
لینو: هیورین رو بلند میکنه
ما دیگه میریم
هان: اونم هانارو بلند میکنه خدافظ

ویو لینو
هیورین رو گذاشتم تو ماشین کل راه کلی چرت و پرت گفت و الکی میخندید و بالاخره رسیدیم خونه
دیدگاه ها (۲)

پستر فیک لینو عوض شد

فیک لینو پارت۵ویو لینو: گذاشتمش رو تخت انقدر خورده بود که هی...

فیک لینوپارت۳ویو هیورینرفتم خونه پیش خدمتکار و محافظ هاهمگی ...

فیک لینوپارت۲ویو هیورینرفتم خونه دیدم چندتا چمدون جلوی دره ک...

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

#مافیای_من #P8«با ترس»هان؟؟؟چی شده؟؟؟خواب دیدی؟؟؟هان:«با گری...

#مافیای_من #P11هان:صب بیدار شدم و دیدم لینو نیستنکنه رفته ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط