ویو ات

ویو ات
وقتی این حرف رو زد تا اومدم چیزی بگم یه زبونشو واردم کرد که ناله هام زیاد شد داشتم لذت میبردم که یهو دراورد
جیمین:حاضری ددی رو هندل کنی؟
ات:چه جورم(خمار)
یه دوتا از انگشت هاشو واردم کرد و یه صورت قیچی وار تکون میداد من جلوی ناله هام رو گرفتم که گفت
جیمین:چرا ناله نمیکنی واسه ددی ناله کن
ات: اوهوم اه (ناله)
انگشت هاشو دراورد و اون دیگ کینگ سایزش رو واردم کرد
ات: اه درش بیار جیمیننن درد داره
جیمین:هیشش قرار شد بگی ددی
ات:اه ددی لطفا درش بیار
جیمین:اه بیبی نه عادت میکنی(بم)
ات:باشه(بغض)
.
.
.
جیمین:عادت کردی؟
ات:اره ددی
ویو جیمین
هرچقدر توش میزدم بازم ارضا نمیشدم