سناریو

<سناریو>

^وقتی مریض شدی^

نامجون: برات کتاب میخونه و از بغلت تکون نمیخوره

جین: برات سوپ درست میکنه و حواسش هست تا سوپتو کامل بخوری

یونگی: شبا نمیخوابه و بالا سرته تا حالت بد نشه

چیهوپ: کلی مواظبته و میگه وقتی خوب شدی باید بوسش کنی

جیمین: میبرتت دکتر

تهیونگ: کارای خونه رو میکنه و نمیزاره کاری کنی

کوکی: باید خودم مراقبت باشم بهت عتماد ندارم
دیدگاه ها (۲۲)

_ بیب آرزومه وقتی مردی انقد ببوسمت تا زنده شی ، آرزوی تو چیه...

*تلویزیون تبلیغ نشون میده*تلویزیون : آيا از شر موجودات مزاحم...

سناریووقتی سرت داد میزنه و باهاش قهری نامجون : هنوز از دست...

تکپارتی جونگکوک+ا ت_ هوم+ میگم این لباسه چیه داخل کمدت؟ _ ها...

سناریو

به عنوان پارتنر

سناریو اکسو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط