Part

Part:20
_____________________________

لونا " تا شب با اجوما کلی حرف زدیم کاز کردیم ساعت ۱۰ شب بود همچنان داشتم با اجوما حرف میزدم که صدای باز شدن در و صدای پای یکی آومد فهمیدم جونگکوکه سریع دویدم رفتم تو اتاقم و در قفل کردم

اجوما: کجاا

جونگکوک مست بود و تلو تلو می‌خورد

اجوما: س سلام آقا
جونگکوک: کای!!
کای: بله قربان
جونگکوک: لونا کجاست
کای: تو اتاقشون بودن

جونگکوک رفت طبقه بالا و دستگیره در اتاق لونا رو کشید پایین در باز نشد

جونگکوک: در باززززز کنننننن (مست)
کای: قربان آروم باشید
جونگکوک: گمشو اونور !... در باز کن لوناااا زود باش هوس مردن کردی در باز کن

لونا: (گریه) چی میخوای
جونگکوک: در باز کن کاریت ندارم
لونا: *گریه* نه هق.. هق

جونگکوک تفنگشو برداشت و داخل دستگیره در شلیک کرد و قفل در باز شد

لونا: *جیغ) چی میخوای ولم کن برو بیرون

جونگکوک همینطور با چشمای خمار به لونا نگاه میکرد و بهش نزدیک میشد و لونا هم عقب عقب میرفت

لونا : هق هه هق برو نزدیک نشو
جونگکوک: در رو برای من قفل میکنی دختری هرزه

لونا خورد به دیوار و جونگکوک چسبوندش به دیوار و محکم دستشو فشار داد طوری که نزدیک بود دست لونا بشکنه

لونا: اخخخخ ول کن حرومزاده )جیغ(

جونگکوک لونا رو گذاشت رو کولش و پرتش کرد رو تخت دست پاشو بست و ...

ادامه دارد...☠
دیدگاه ها (۱۵)

Part:۲۱_____________________________و کمربندش رو در رو و ضرب...

Part:22_______________________________همه رفتن تو اتاق لونا ...

Part:19__________________________(صبح)لونا" صبح با دل‌درد شد...

part:18____________________پارت ۱۸ اسماته تو کامنتا میزارم ؛...

Part:23_____________________________آجوما: جونگکوکه لونا:واق...

my baby girlPart;33season;2________________________________ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط