پیچک ترد گره خورده به دنیای منی

پیچکِ تردِ گره خورده به دنیایِ منی
رودم و دلخوشم از اینکه تو دریایِ منی

مستِ آغوشم از آنگونه که جان میخواهد
مستِ آغوشم و عمریست مهیایِ منی

در حضورت همه ذرات وجودم شده چشم
شک نکن نابترین فصلِ تماشایِ منی

میخَرَم با همه ی جان غم زندان ها را
تا جهان هست و در این عشق زلیخایِ منی

هم ، همه تاب و توانِ تنِ بی تابِ منی
هم، همه روح و روانِ دلِ شیدایِ منی

نیست جز شوقِ رهایی و دلِ پر زدنم
تا که جولانگهِ بالِ من و مینایِ منی

کفر این نیست مرا بنده ی تو پندارند
شوق دارم که بگویند اهورایِ منی!!!!
دیدگاه ها (۶)

راستـے ثانیہ ها نامردنـد ;گفـته بودنـد ڪه بر می گردند ،برنگش...

بیا امشب بحال من تو هم ای ماه زاری کن بیا دستم به دامانت ت...

...در شبِ تارم به تو دل داده بودم ماهِ منرفتی و بعد از تو سی...

..من خمارم ساقیا! پیمانه می‌خواهد دلـــــماستکان پر کن، مــِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط