پیچک ترد گره خورده به دنیای منی
پیچکِ تردِ گره خورده به دنیایِ منی
رودم و دلخوشم از اینکه تو دریایِ منی
مستِ آغوشم از آنگونه که جان میخواهد
مستِ آغوشم و عمریست مهیایِ منی
در حضورت همه ذرات وجودم شده چشم
شک نکن نابترین فصلِ تماشایِ منی
میخَرَم با همه ی جان غم زندان ها را
تا جهان هست و در این عشق زلیخایِ منی
هم ، همه تاب و توانِ تنِ بی تابِ منی
هم، همه روح و روانِ دلِ شیدایِ منی
نیست جز شوقِ رهایی و دلِ پر زدنم
تا که جولانگهِ بالِ من و مینایِ منی
کفر این نیست مرا بنده ی تو پندارند
شوق دارم که بگویند اهورایِ منی!!!!
رودم و دلخوشم از اینکه تو دریایِ منی
مستِ آغوشم از آنگونه که جان میخواهد
مستِ آغوشم و عمریست مهیایِ منی
در حضورت همه ذرات وجودم شده چشم
شک نکن نابترین فصلِ تماشایِ منی
میخَرَم با همه ی جان غم زندان ها را
تا جهان هست و در این عشق زلیخایِ منی
هم ، همه تاب و توانِ تنِ بی تابِ منی
هم، همه روح و روانِ دلِ شیدایِ منی
نیست جز شوقِ رهایی و دلِ پر زدنم
تا که جولانگهِ بالِ من و مینایِ منی
کفر این نیست مرا بنده ی تو پندارند
شوق دارم که بگویند اهورایِ منی!!!!
- ۵۳۵
- ۱۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط