کیوت ولی خشن پارت

کیوت ولی خشن پارت ۲۱

کوک : تو برو من میرم پایین ببینم چیکار میتونم بکنم
ا.ت : باشه من رفتم
بعد اومدی بیرون رفتی تو اتاقت لباس عوض کنی و کارای لازمو انجام بدی جونگکوک هم رفت پایین تو آشپزخونه
(بچه ها خ میشه همون خدمتکار)
خ ۱ : جواب منو بده چیکار میکردی که حواست پرت شد ؟
خ ۲ : اهههه چقد گیر میدی گفتم یه دیقه حواسم پرت شد دیگه
خ ۱ : حالا که غذا سوخت من چیو ببرم سر میز ؟
خ ۲ : من.....
جنگکوک وارد میشه
کوک : اینجا چه خبره ؟
خدمتکارا به خودشون اومدن و تغظیم کردن
خ ۱ : سلام قربان
خ ۲ : خوش اومدین
کوک : چرا داره بوی سوختگی میاد ؟
خ ۱ : چیزی نیست قربان یه مشکل کوچیک پیش اومده
کوک : درست جوابمو بده
خ ۲ : قربان فقط یکم غذا سوخته خودم درستش میکنم
کوک : تکرار نشه ها بار بعد جونتونو تضمین نمیکنم
خ ۱ : چ..چ.....چشم
خ ۲ : الساعه
بعدش از اونجا رفت بیرون

خیلی زیاد گذاشتم امروز فردا نمیذارم 😁
دیدگاه ها (۶)

کیوت ولی خشن پارت ۲۲کوک : اینا هم خیلی پرو شدن باید اخراجشون...

۳۰ تاییمون مبارک مرسی بابت حمایت هاتون لطفا ادامه بدین برای ...

کیوت ولی خشن پارت ۲۰تازه متوجه شدی چه خبره دستتو اوردی بالا ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۹ا.ت : (جیغ) چیکار میکنی آییییی ولم کنکوک...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۷ دلم نمیخواست برم بیرون دنبال یه ب...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲۲هنوز در اتاقم بسته نشده بود که ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط