چیزی شده اومدید اینجا میدونید کوک بفهمه چی میشه

#32
+چیزی شده اومدید اینجا میدونید کوک بفهمه چی میشه
م.ک:حق ندارم پسرمو ببینم
+پس مشخصه فقط برا دیدن کوک اومدید
م.ک:بچه توعه؟
+بچه من نه بچه من و کوک
کارینا رفت و گوشیش رو برداشت سویون سرشو رو شونه مادرش گذاشته بود
_جانم عزیزم
+کوک کجایی
_داریم میایم خونه چیزی نیاز داری
+کوک مامانت اینجاست
یه دفع گوشی قطع شد میدونست معنی خوبی نمیده بعد چند دقیقه ماشین کوک تو حیاط عمارت پارک شد کارینا رفت و پایین پله ها وایساد کوک اومد تو
+کوک
_کجاست؟
+کوک خواهش میکنم آروم باش
_باشه گفتم کجاست
+تو پذیرایی رو مبل نشسته
سوهو:چیشدع مامان
+پسرم تو برو تو اتاق خب؟
سوهو:باشه مامان
م.ک:کوک خواهش میکنم اینجوری نکن
_چجوری نکنم با چه رویی اومدی اینجا؟دوباره اومدی عذابمون بدی
م.ک:پسرم من فقط اومدم ازت عذرخواهی کنم
_اونی که باید ازش عذرخواهی کنی من نیستم کارینا هم ببخشت من نمیبخشم
م.ک:پسرم خواهش میکنم کوتاه بیا
_نمیام کوتاه نمیام تو چند سال پیش برام غریبه شدی الانم از خونم برو بیرون(عربده)
مامان کوک با گریه از اونجا رفت کوک کرباتشو شل کرد و در آورد رو پله ها نشست
+حالت خوبه؟
دیدگاه ها (۶)

#33_خوبم چیزی نیست کارینا کنار کوک رو پله ها نشست سویونم رو ...

#end پسرک خیلی مشتاق بود و از پشت پرده نگاه میکرد تا مامان ب...

#31+چطوری مرد کوچولو من سوهو:خوبم مامان _بدو بریم سوهو:خدافظ...

#30_نگفتم جناب مدیر همون موقع یه زن و مرد هراسون اومدن ....پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط