رفاقت گاهی اشکه گاهی خونه

رفاقت گاهی اشکه گاهی خونه
رفاقت گاهی از جنس جنونه
یه وقتایی تموم ِ دین و دنیا
برای آدمای بی نشونه

همون بی ادعاهایی که گاهی
نمی دونی چقدر عاشق تر از مان
همونایی که حتی از خدا هم
به این آسونیا چیزی نمیخوان

اگه عشقی نبود فقط رفاقت
می تونست عشقو تو دنیا بیاره
نمیشه دل به عشق ِ اون کسی داد
که میتونه رفیقو جا بذاره

رفاقت مثله خاک سرزمینه
واسه قربونی عشق ِ تو و من
میشه دریا شدن مشکل نباشه
به شرط ِ ساده ی از خود گذشتن
دیدگاه ها (۱)

تاول زده بود پاهای خیال اش ذهنی که باران غم آب به آسیابش می ...

ارﺯﻭﯾﻢﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ . . .ﺍﻣﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﯼ ﭘﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭ ﺍﺭﺯﻭﯼ ﺗ...

مهرخوبان را همیشه میتوان دریاد داشتمیتوان درسینه ی خودکلبه ا...

تو شعرهایم را، می خوانیو من شاعری هستم، که جانماز احساست را،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط