پلیس ابلیس ...
پلیس. ابلیس. part⁴
+ راستی من رفیقات رو میشناسم ؟
تهیونگ : فکر نکنم ، فقط نامجون رو میشناسی
+ آها .....راستی چرا داری منو با خودت میبری مگه جمعتون پسرونه نیست ؟
تهیونگ : قرار شد هممون خواهر هامون رو با خودمون بیاریم تا با هم اشناتون کنیم
+ آها چه جالب
سرم و گذاشتم رو شیشه و به بیرون نگاه میکردم و به این فکر میکردم که آیا دوست های تهیونگ هم مثل خودش جذاب هستن یا نه ...همینجوری توی افکارم بودم که با صدا زدن های تهیونگ به خودم اومدم و دیدم که پنج تا ماشین خفن مشکی جلوی ورودیه اتاق فرار وایساده بودن
تهیونگ : نمیخوای پیاده شی ؟
+ میشه اول تو پیاده شی
تهیونگ : باش
تهیونگ از ماشین پیاده شد و من هم بعد از درست کردن خودم توی آیینه ماشین پیاده شدم و دوستای تهیونگ هم با خواهراشون پیاده شدن
تهیونگ : سلام بچه ها ، این خواهرم ا.ت
+ سلام خوشبختم
بقیه : سلام
جیمین اومد نزدیک ا.ت و دستشو بوسید و تهیونگ هم یه نگاه به دست ا.ت کرد و یه نگاه به جیمین ، همه اعضا فکر کردن که الانه که تهیونگه جیمینو به هفتاد جهت سامورایی جرش بده که ...
تهیونگ : این باز چیزی زده
شوگا: نه چیزی نزده فقط داشتیم میومدیم یه کیلو گل زد
تهیونگ : خاک تو سرت این همه دختر کراش و خوشگل ریخته تو خیابون چرا این آخه ( رو به جیمین )
+ آبجی توعم دیگه به تو رفتم ( نیشخند حرصی )
تهیونگ : حرص نخور شیرت خشک میشه (خنده )
+ ........(سعی در کنترل خشم )
+ راستی من رفیقات رو میشناسم ؟
تهیونگ : فکر نکنم ، فقط نامجون رو میشناسی
+ آها .....راستی چرا داری منو با خودت میبری مگه جمعتون پسرونه نیست ؟
تهیونگ : قرار شد هممون خواهر هامون رو با خودمون بیاریم تا با هم اشناتون کنیم
+ آها چه جالب
سرم و گذاشتم رو شیشه و به بیرون نگاه میکردم و به این فکر میکردم که آیا دوست های تهیونگ هم مثل خودش جذاب هستن یا نه ...همینجوری توی افکارم بودم که با صدا زدن های تهیونگ به خودم اومدم و دیدم که پنج تا ماشین خفن مشکی جلوی ورودیه اتاق فرار وایساده بودن
تهیونگ : نمیخوای پیاده شی ؟
+ میشه اول تو پیاده شی
تهیونگ : باش
تهیونگ از ماشین پیاده شد و من هم بعد از درست کردن خودم توی آیینه ماشین پیاده شدم و دوستای تهیونگ هم با خواهراشون پیاده شدن
تهیونگ : سلام بچه ها ، این خواهرم ا.ت
+ سلام خوشبختم
بقیه : سلام
جیمین اومد نزدیک ا.ت و دستشو بوسید و تهیونگ هم یه نگاه به دست ا.ت کرد و یه نگاه به جیمین ، همه اعضا فکر کردن که الانه که تهیونگه جیمینو به هفتاد جهت سامورایی جرش بده که ...
تهیونگ : این باز چیزی زده
شوگا: نه چیزی نزده فقط داشتیم میومدیم یه کیلو گل زد
تهیونگ : خاک تو سرت این همه دختر کراش و خوشگل ریخته تو خیابون چرا این آخه ( رو به جیمین )
+ آبجی توعم دیگه به تو رفتم ( نیشخند حرصی )
تهیونگ : حرص نخور شیرت خشک میشه (خنده )
+ ........(سعی در کنترل خشم )
- ۱.۴k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط