خوش بودن

خوش بودن ،
که به همـین سادگــــی نیست . . . !
کلی ماجرا دارد . . . .
بایــد تو باشـــی و باران . . .
روی مبل ِ کنار شومینه . . .
جامـــهای شـــــراب . . .
و سـیگار پشتِ سـیگار . . .
گرمای دستــــهای تو باشد . . .
لبخندت . . .
و چشمان ِ من ،
خیره به این همه زیبایــی . . .
انگار خوش بودن ،
به همین سادگـــی ســت . . . !
دیدگاه ها (۴)

گفتی دهانت بوی شیر میدهد . . . .و . . . .رفتی . . . .آهای عش...

مانده ام در انزوا...در پستوی اتاقی نیمه روشن ,و با قلمی که ر...

بعد از ظهرهای جمعههول و هوش ساعت پنجمنتظر تماسش بودمزنگ میزد...

یک روزبلکه پنجاه سال دیگرموهای نوه‌ات را نوازش می‌کنیدر ایوا...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

اگه خوناشام بشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط