آنقدر چشم انتظار آمدنت نشستم

آنقدر چشم انتظار آمدنت نشستم

که تمامی درب های باز ،
بر روی پاشنه انتظار پوسیدند ...
دیدگاه ها (۱)

دلتنگ که باشی!بهار،حرف تازه ایی نیست...

ماهرویی دل من برده و ترسم این است ...سرمه بر چشم کشد...زیره ...

ﮔﺁﮬﻰ نباید ناز کشیدنباید آه کشیدنباید انتظار کشیدنباید درد ک...

سعی کن خودت باشی. گمشده واقعی تو ،تو را آنطور که هستی دوست م...

به رنگ صبح‌خیزان جهان آن لحظه خوش‌وقتمکه بر روی تو گردد باز ...

با چشم باز روی ابرهای سپید دراز بکش ، بالاتر از هوای سیاه شه...

چشم های توکه مثل خون دررگ های من دویدیک بار دیگرمرا به زندگی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط