من در اتاق یک رئیسی رفتم کار داشتم

من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم.
تا در را باز کردم دیدم یک دختری حالا
یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل است.👸 تا در را باز کردم، اوه... چه شکلی!😳
داخل اتاق رئیس رفتم گفتم:
شما با این خانم محرم هستی؟😳 🤔 گفت: نه!🙄
گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است. 😒
گفت: آخر ما حزب اللهی هستیم.☺ ️ گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.😏 حضرت امیر به زن‌های جوان سلام نمی‌کرد.😕 گفتند: یا علی رسول خدا سلام می‌کند تو چرا سلام نمی‌کنی؟ 🤔
گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. 😎
می‌ترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد.😰 👈 گفتم: دل علی می‌لرزد،
تو خاطرت جمع است.😱 😳


#چادر
#حیا
#باحیا
#چادرم_افتخارمه


🌹 ممنون میشم صلواتی بر محمدوال بیتش بفرستید🌹
دیدگاه ها (۵)

زائـــرت چون زائـــر زهـــرا(س)بود در رســـم عشــــقاے کـــہ...

دربسیاری از افتادن ها خیری نهفته است.🔹 عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا...

🌸 چادری یعنی↓تمام حرف هایم را فقط به☜ خدا میگویماو بهتر درکم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط