ساندویچ و نوشابه

ساندویچ و نوشابه

عراق پاتک کرده بود؛ از همان پاتک های معروف و ما مشغول دفع آن بودیم. هر کس به نحوی؛ در همان شرایط به خط مشغول بود و کسی به کسی نبود فرمانده ی گروهان بلند شد و گفت:«بچه ها بچه ها»، همه سرها برگشت به طرف او، فکر کردیم می خواهد مطلب مهمی را با ما در میان بگذارد، گفت:«اگر گفتید الان چی می چسبد؟ ساندویچ و نوشابه
دیدگاه ها (۱)

زور که نیستدر ادامۀ عملیات در حال جلو رفتن بودیم که کسی پای ...

رهـــــروان شـــــهـــــداخاطره ای از شهید #حمزه_حجّت_انصاری...

رمزگشائی نام امسال: اقتصاد مقاومتی=13حرفاقدام و عمل=9حرفتعدا...

ام‌البنینفاطمه کلابیه معروف به ام‌البنین (زادهٔ ۵ قمری، کوفه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط