با هم اشناییمو از هم غریبه

با هم اشناییمو از هم غریبه

با صدای بی صدایی در سکوت از هم جداییم

اهای غریب اشنا

منم در بند این خاک

سکوتت را بشکن که در بند نیازم

محتاج صدایت اشناتر از دیروز

عاشق تر از فردا

بشکن این دیوار بی صدایی را

که محتاج صداتم
...
دیدگاه ها (۹)

"شکنجه گر"رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیستبس که طوا...

👌 👌

چقدر اینجا غریبیمآشیان گشودی پریدیمهرچه زخم خوردیم ، بازهمدو...

در دعای جوشن کبیر عبارتی هست که میگیم : " یا کَریمَ الصَّفْح...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

part¹²ویو آنیا* عاشق یک جاسوس شدم پیام دامیان و که دیدم برگ ...

داستان نویسی پارت ۱فصل ۱: فرار در شب بارانیباران سیل‌آسا بر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط