ازدواج اجباری
پارت 15
ویو ادمین
وقتی دوتاشون باهم بیرون رفتم ا.ت هیچی نگفت کوک هم خیلی تعجب کرده بود اون ا.ت ای که خیلی غر غرو بود دو دقیقه اروم نمیگرفت الان ساکته ساکته پس کوک تصمیم گرفت سکوت رو بشکنه شروع کرد به حرف زدن
کوک:ا.ت میخوای چیکار کنی؟
ا.ت:حرفی نزد
کوک:ا.ت پرسیدم میخوای چیکار کنی(یکم تند)
ا.ت:دلیلی خاصی نمیبینم به شما جواب بده جئون کوچولو!
کوک:که دلیل خاصی نمیبینی بزار نشونت (میخواست بیا جلو که ا.ت حرفید)
ا.ت:عه عه عه راستی خیلی خسته بودم میخواستم برم خونه
کوک:حالا شدی بچه ی ادم
ا.ت:نچسپ
کوک:چی گفتی
ا.ت:هیچی بریم
کوک:باش
ا.ت ادای دهن کوک رو درمیاره سوار ماشین شدن ا.ت رفت عقب نشست کوک حسابی تعجب کرد گفت
کوک:ا.ت!چرا عقب نشستی
ا.ت:چون تو نامحرمی
کوک اومد ا.ت رو براید استایل بغل کرد و بوسه ی سطحی روی لبای پفکی ا.ت گذاشت و گفت
کوک:هنوزم نامحرمم؟(اروم)
ا.ت:اره
کوک:میخوای با هدیه دادن یه شب محمرم بشم
ا.ت:نه نه نمیخواد
کوک:پس از یه روش ساده استفاده میکنم ا.ت رو گذاشت رو صندلی و روش خیمه زد
بای ده تا لایک ادمین تون چقدر خوبه گذاشتم
ویو ادمین
وقتی دوتاشون باهم بیرون رفتم ا.ت هیچی نگفت کوک هم خیلی تعجب کرده بود اون ا.ت ای که خیلی غر غرو بود دو دقیقه اروم نمیگرفت الان ساکته ساکته پس کوک تصمیم گرفت سکوت رو بشکنه شروع کرد به حرف زدن
کوک:ا.ت میخوای چیکار کنی؟
ا.ت:حرفی نزد
کوک:ا.ت پرسیدم میخوای چیکار کنی(یکم تند)
ا.ت:دلیلی خاصی نمیبینم به شما جواب بده جئون کوچولو!
کوک:که دلیل خاصی نمیبینی بزار نشونت (میخواست بیا جلو که ا.ت حرفید)
ا.ت:عه عه عه راستی خیلی خسته بودم میخواستم برم خونه
کوک:حالا شدی بچه ی ادم
ا.ت:نچسپ
کوک:چی گفتی
ا.ت:هیچی بریم
کوک:باش
ا.ت ادای دهن کوک رو درمیاره سوار ماشین شدن ا.ت رفت عقب نشست کوک حسابی تعجب کرد گفت
کوک:ا.ت!چرا عقب نشستی
ا.ت:چون تو نامحرمی
کوک اومد ا.ت رو براید استایل بغل کرد و بوسه ی سطحی روی لبای پفکی ا.ت گذاشت و گفت
کوک:هنوزم نامحرمم؟(اروم)
ا.ت:اره
کوک:میخوای با هدیه دادن یه شب محمرم بشم
ا.ت:نه نه نمیخواد
کوک:پس از یه روش ساده استفاده میکنم ا.ت رو گذاشت رو صندلی و روش خیمه زد
بای ده تا لایک ادمین تون چقدر خوبه گذاشتم
- ۳.۲k
- ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط