بزار یه بار حس همون دختر بچه ای رو داشته باشیم که توپی ر

بزار یه بار حس همون دختر بچه ای رو داشته باشیم که  توپی رو زیر بغلش میزنه   و  میدوه  تو کوچه و  داد میزنه داداشییییی کوچولوووو
بدو آجی توپ آورده که باهم بازی کنیم
هر دوتاشون  با صدای خنده و داد بچگانشون  کوچه خاکستری رو زنده میکنن

مثل  دختر بچه و پسر بچه های که
  بی شیله  پیلن
  بدون دغدغه  این سیاست و  دنیاش
سر خوشن
شادن  و تنها دغدغشون تموم شدن  بازی  با توپشونه
حس همونی که وقتی مامان باباهاشون  نگاشون میکنن قربون صدقه این شادی شون میرن




تصورات ذهنیم از یه حس خوب 😁



نوشته :"شین . ر "
دیدگاه ها (۱۱)

آجی شیتا هستم : گمم نکنن shita

هفت سال از اون روزی که به هم قول داده بودیم  که توی زندگیمون...

طوفان زندگیت را با تمام وجودم می‌بینم میگی حالم خوبه ، اما ...

انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند حتی از فاصله های ...

در نیمه های شب پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط