در دلم دردیست اما مرهمش گم کرده ام
در دلـم دردیسـت اما مرهـمش گم کرده ام
هرچه شعرآمدبه ذهنم وقف مردم کرده ام
بی هدف هرشب تورا ازذهن خود خط میزنم
بی حضورت با دلـی پـر ، زل به ساعت میزنم
روزگاری عــهد کردی، پای من جان میدهی
چون دروغ محض گفتی جایی تاوان میدهی
غرق در عمق نگاهت بودم و طوفان شدی
پس زدی دریای عشقم را ،خودت، ویران شدی
هرچه شعرآمدبه ذهنم وقف مردم کرده ام
بی هدف هرشب تورا ازذهن خود خط میزنم
بی حضورت با دلـی پـر ، زل به ساعت میزنم
روزگاری عــهد کردی، پای من جان میدهی
چون دروغ محض گفتی جایی تاوان میدهی
غرق در عمق نگاهت بودم و طوفان شدی
پس زدی دریای عشقم را ،خودت، ویران شدی
- ۸۵۵
- ۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط