عشقی از جنس نفرت

عشقی از جنس نفرت
پارت۹
ویو ا/ت
یهو بردم تو یکی از کلاسای قدیمی اونجا
و گذاشتم زمین خواستم فرار کنم که درو قفل کرد
-کاریه که کردی پس باید توان بدی
+غلط کردم،شکر خوردم ولم کن
-نه دیگه باید تصفیه حساب کنی
+می خوای چیکار کنم
یهو خمار شد اروم اومد نزدیکم و کنار گوشم گفت
-فقط ساکت باش و همکاری کن
+منظورت چی...
با قرار گرفتم لبای کوک رو لباش حرفش قطع شد کوک وحشیانه ا/ت رو میبوسید
ا/ت اونو حل داد. ولی کوک دباره اونو به دیوار کلاس چسبوند و دستاشو برد بالا
ا/ت دیگه نمیتونست کاری کنه
همونطور که کوک داشت ا/ت رو میبوسید چندتا از دکمه های لباسش رو باز کرد ا/ت خیلی تقلا میکرد اما فایده نداشت کوک رو گردنش کیس مارک دردناکی گزاشت که گردن ا/ت کبود شد بعد ولش کرد
-حالا همه میفهند تو یک جنده ای
+مگه من چیکارت کردم(گریه)
کوک بدون محل بهش رفت
چند ساعت بعد
ا/ت با پودر جای کیس مارک هارو مخفی کرد
ویو کوک
کل روز به فکر اون لبای شیرنش بودم دلم میخواست ساعت ها ببوسمشون اما الان موقع مناسب نبود داشتم به بدنش تو بار فکر میکردم خیلی تحریک شده بودم ولی جلو خودم رو گرفتم لی ا/ت یه روزی درست به فا*کت میدم صبر کن
دیدگاه ها (۱۴)

سناریو بی تی اس واکنششون وقتی باهاشون قهر کردی و بهشون بی مح...

چجور دوست پسریه ورژنتهیونگباهات مثل یک پرنسس رفتار میکنه و ن...

عشقی از جنس نفرت پارت۸گوشی رو برداشتم تاریخ تولدش رو میدونست...

نامجون چجور شوهریهدوست داره شبا قبل خواب تورو بغلت کنه و برا...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

🕸🎀𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔 رمان مدرسه ای(دوقلو ها) ★ 𝒑: ⁷ا/ت: مز..ا..حم(مکث) [ج...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط