ارمی فداکار

ارمی فداکار
پارت ۹

از دید شوگا :
واای پی دی نیم خیلی داره زر میزنه البته قصد بی احترامی ندارمااا ولی خب حوصلم ندارم
من : پی دی نیم میشه برین سر اصل مطلب ؟
پی دی نیم : اصل مطلب اینه که باید بری دنبال خانم یونجی و بیاریش تا من باهاش صحبت کنم
من : میشه بپرسم چرا من ؟
پی دی نیم : چون من میگم برو دیگه عه بدو برو
من : آخه وقتی بادیگارد ها هستن
پی دی نیم : تنبلی نکن برو زود باش
کلید ماشینم رو برداشتم و آدرسی که پی دی نیم داد رو زدم روی جی پی اس ماشین و راه افتادم
خب باید بگم نه خیلی پایین شهره نه بالا شهر تقریبا میشه گفت مرکز شهر
ماسک و کلاهم رو زدم و رفتم در زدم

از دید یونجی :
( تق تق ) در زدن
حتما هانوله
رفتم در رو باز کردم که یه آقایی بود با کلاه و ماسک دقت که کردم چشمای یونگی بود خودشه
شت
سریع کشوندمش تو ماسکش رو در آورد و گفت : بزار حرفم رو بزنم بعد بکشم تو
من : یونگی شی دیوونه شدی اگه یکی جا خونه من میدیدت چیکار میخواستی بکنی ؟ کلی برات هیترا هیت میدن
یونگی : اولا من حواسم هست که چجور رفتار کنم و دوما برو حاضر شو که باید بریم کمپانی پی دی نیم میخواد ببینت
من داشت چشام از تو حدقه میزد بیرون
پی دی نیم ؟ من ؟
امکان نداره
من : ببخشید فک کنم اشتباه شنیدم میشه دوباره تکرار کنی ؟
یونگی صورتشو به صورتم نزدیک کرد جوری که نیم سانت فاصله بود
یونگی : نه درست شنیدی حالا هم زود باش بپوش و بیا نه و اینا هم نداریم که فلان فلان میشه من این چیزا سرم نمیشه فهمیدی ؟ هوم ؟

ادامه دارد
حمایت فراموش نشه زیبای من
دیدگاه ها (۷)

ارمی فداکار پارت ۱۰از دید یونجی :واای یکم زیادی نزدیکمه الان...

جونگ کوکیییییه خودمههه حمایت فراموش نشه قربونت بشم

ارمی فداکار پارت ۸از دید یونجی (بچه ها ببخشید پارت قبلی اسمش...

ارمی فداکار پارت ۷ از دید ات :واا یعنی چی بیرونم کرد ؟به هر ...

پسرا کلی حرف زدن من یهو چشمم به یه کامنت خورد نوشته بود سولی...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۴#

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼آیدل کیلرپارت²م‌ک : خب باید همین امروز کارشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط