اسم دیدار

اسم: دیدار 🍷
p²⁶

بله.... احتمالا درست فکر کردید، اون پدر تهیونگ بود که اومده بود به شرکت که به تهیونگ سر بزنه. البته پدر تهیونگ از اینکه ا/ت به همراه تهیونگ به شرکت اومده بی خبر بود
اونقدر تهیونگ درگیر این موضوع شده بود که کلا یادش رفته بود که برای چی ا/ت رو با خودش به شرکت اورده بود و میخواست چیکار کنه؟

در همین لحظه تهیونگ تا فهمید که پدرش دم در شرکته، سریعا دست ا/ت رو گرفت و از پله ها داشتن به سمت پشت بام شرکت میرفتن.
ا/ت با تمام گیجی از تهیونگ پرسید:

ا/ت: داریم.. کجا میریم؟.. چیزی شده؟

تهیونگ: چیزی نپرس و فقط همکاری کن.

راوی:
همینطور که داشتن به سمت پشت بام شرکت فرار میکردن یهو تهیونگ صدای پای چند نفر رو شنید که دارن از پله ها میان بالا، حدس زد که احتمالا پدرش شک کرده و داره دنبال تهیونگ میگرده.
تهیونگ محکم تر دست ا/ت رو گرفت و به سمت پشت بوم دویدن.
وقتی رسیدن درو قفل کردن رفتن یه گوشه نشستن
بخاطر اینکه جایی نبود که معلوم نباشع ا/ت مجبور بود توی بغل تهیونگ باشه و تهیونگ دستش رو روی دهان ا/ت گذاشت.
همچی اروم بود و تهیونگ و ا/ت فکر میکردن که دیگه رفتن ولی خبر نداشتن که......
دیدگاه ها (۱۸)

اسم: دیدار 🍷p²⁷اون ادمای پدر تهیونگ هنوز پشت درن و منتظر یه ...

اسم: دیدار 🍷p²⁸ا/ت: واقعا؟ تهیونگ: اره خانوم کوچولوی منا/ت: ...

تو خیلی زیبایی(:

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

قشنگام این فیک احتمالا قراره یه چند پارتی کوچک بشه. امیدوارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط