تکپارتی لینو

وقتی عضو نهمی و همه دوستات که هم دختر بودن و هم پسر دعوتشون کرده بودی رستوران و باهم خوش میگذروندین
____شب ساعت ۱۱:۴۵_____
رسیدی به کمپانی و واقعا شبا تا این موقع بیدار نمیموندی ، وارد آسانسور شدی و رفتی طبقه ۳ (اتاق تو و لینو کنار هم بود)
رمز درو زدی و خواستی وارد اتاقت بشی که یهو یکی دستت رو گرفت و و کشوند سمت خودش روتو برگردوندی دیدی لینو با قیافه نیمه عصبی و خسته داره نگات می‌کنه ..
لینو تویی ... ترسوندیم
_ترست رو بزار بدای یه زمان دیگه میدونی چقدر بهت زنگ‌زدم ؟؟
متاسفم ولی شارژ گوشیم رفت
_برای چی رفته بودی بیردن کمپانی ؟
با دوستای قدیمیم بودیم
_تا این موقع؟؟
درست میگی خیلی دیر شد ...
_خوبه که میفهمی ..
تو پشت به در اتاقت بود و دقیقا لینو روبه روت بود دستشو گذاشت رو شونه هات و هلت داد سمت داخل پشتت به دیوار خورد و ‌کاملا از این حرکتش غافلگیر شده بودی
ل ..لینو صبر کن داری چیکار میکنی ؟
_هیچی دلم میخواد تورو مال خودم کنم
چی میگی
_مشکلیه خانم کوچولو ؟که دوسِت دارم ؟؟
اتاق تاریک بود نور کوچیکی از پنجره به صورتت بخورد می‌کرد ، دستشو برد لای موهات و سرشو کج کرد و لباتو بوسید
خشکت زده بود و چشات گرد شده بود ..
خودتو ازش فاصله دادی
وایسا ا .. لینو
لینو به حرفای تو پاسخی نداد، دوباره خم شد و لبهات رو با قدرتی بیشتر از قبل تصاحب کرد . حالا کاملاً در تسخیرش بودی. دیگه هیچ نرمی و ملاحظه‌ای توش نبود؛ یه جور حس مالکیت و تشنگی که سال‌ها عقب افتاده بود ...
یهو لبات رو رها کرد و به سمت گردنت اومد. بوسه‌های داغ و گازهای سبکش روی پوستت ، گردنت رو قرمز میکرد ناخواسته سرت رو به دیوار عقب می‌زدی، ولی راه فراری نداشتی....



#استری_کیدز #لینو #مینسونگ
دیدگاه ها (۲)

سناریو استری کیدز

🤣استری کیدز ؟؟🎧 استری کیدز🎶 ┄┄ ╴┄┄ ╴┄┄ ╴┄┄ ╭ ^° ┋...

ایشون بایسم هستن🤌🏻✨️ ┄┄ ╴┄┄ ^° ┋ ⚡ : ⎛ 𝐍𝐞𝐰 𝐏𝐨𝐬𝐭 ⑇ ⎠ ...

عضو نهم استری کیدزی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط