تکپارتی
تکپارتی
توی لایوتون...
_فلیکس
+ا\ت
(کیم ا\ت ۲۵ ساله عضو نهم استری کیدز )
چند وقتی بود که به اعضا گفته بودین تو و فلیکس توی رابطه اید
امروز روز خیلی سختی داشتین هوا خیلی گرم بود و لباسای سنگینی داشتین
بعد از کنسرت داشتین سوار ماشین میشدین تا برگردین که یکی از استف ها گفت تا ۳ ساعت دیگه لایو دارین
چان: فکر نمیکنید برای امروز کافی باشه بچه ها خیلی خستن
استف: درسته امروز بیشتر گروه های jyp لایو دارن و شما هم جزو اونا هستید
قبول کردید و برگشتین خونه تا یه استراحتی بکنید و برید استدیو برای لایو
شروع کردید به خوندن کامنت ها که چشمت خورد به یه کامنت: اون دختر بین پسرا اضافیه چرا راهتو از اسکیز جدا نمیکنی؟ما اسکیز رو ۸ نفره میخوایم بدون تو
پسرا هم متوجه اون پیام شدن ولی سریع کامنت های دیگرو خوندن تا جو رو عوض کنن اما بیشتر کامنت ها هیت به تو بود بخاطر همین لایو رو زودتر تموم کردن
رفتید خونه
هیون: فلیکس اون ناراحته و فقط تو میتونی حالشو خوب کنی
_:باشه
وارد اتاق شد و بغلت کرد
_:اینکه هیت بگیری یعنی داری کارتو درست انجام میدی پس لطفا اشکاتو پاک کن
+:ول... ولی اونا به من گفتن که توی اضافیای گفتن که میتونی از دنیای ما بری بیرون سولی بعدی باشی( چون دلم برای سولی تنگ شده بود اسمشو توی سناریو اوردم)
_:میشه بهم یه قولی بدی
+:اوهوم
_:قول بده که به خودت اسیب نمی زنی
سرتو فرو کردی توی گردنش
اون شب ذهنت خیلی درگیر بودو شام نخوردی داشتی فکر میکردی که چرا انقدر هیت گرفتی؟ مگه چیکارشون داشتی ؟
فردا صبح
فلیکس از خواب بلند شد صورتشو شست و رفت توی اتاقت دید کهکسی نیست بعدش رفت توی اتاق بقیهی اعضا ولی فقط هیون خونه بود
تعجب کرده بود کهکسی خونه نیست موبایلشو روشن کرد به چان زنگ زد اما چان جواب نداد
بعد به گوشیه تو زنگ زد اما دید که گوشیت توی اتاقته...نگران شد
_:هیون... هیون بلند شو
هیون: اه چیشده
_:کسی خونه نیست گوشیه ا\ت هم خونست
هیونجین: شاید کاری داشتن
_:چرا به ما نگفتن بعدشم چان جواب تلفن نمیده
بالاخره هیون بلند شد و با موبایلش به چان زنگ زد
هیون: سلام چرا جواب فلیکسو ندادی
چان: برو یه جایی که فلیکس نباشه
هیون: چی شده؟
چان: برو بهت میگم
هیون بعد ۱ دیقه از اتاق دویید بیرون و لباساشو عوض کرد
_:هیونا چی شده...اگر جایی میری منم بیام؟
هیونجین: نه تو خونه بمون زود برمیگردم
سوویچ ماشینو برداشت و از در خونه رفت بیرون
فلیکس ترسیده بود با خودش گفت یعنی چیشده بود که همه اینجوری رفتار میکردن
بالاخره هیون رسید تونست اونجا اعضارو پیدا کنه
هیون: اون حالش خوبه ؟الان کجاست؟
چان: نه اصلا حالش خوب نیست توی اون اتاقه
هیون: میگم جونگین کجاعه
لینو: پیش ا\ت
هیون وارد اتاق شد و دید که جونگین روی صندلیه کنار تخت نشسته دستاش رو صورتشه و داره گریه میکنه
از اونجاییه که تو و جونگین دقیقا همسن بودید و توی یه روز به دنیا اومده بودید خیلی به هم نزدیک بودین
هیون جای تیغ روی دستات دید و چون نزدیک بود گریش بگیره از اتاق خارج شد
سونگمین: بهتر نیست به فلیکس بگیم اگر الان اینو بفهمه بهتره
همه به هم نگاه کردن
چانگبین: کی میتونه اینو به فلیکس بگه؟
هان: ش...شاید من بتونم
هان: سلام
_:سلام
هان: یه لوکیشن میفرستم بیا اونجا
_:باشه
فلیکس رسید اعضا گفتن که بره توی اتاق
وقتی که وارد اتاق شد گریش گرفت دستتو گرفت و دستشو روی جای زخمات کشید
_:ا\ت تو به من قول داده بودی
چون خون زیادی ازت رفته بود نمیتونستی درست حرف بزنی
+:دو...ست دا...دارم فلیکس
دیگه نبضت نمیزد دستگاه ها عددی رو نشون نمیدادن دیگه عضو نهمی وجود نداشت فلیکس دوست دختر نداشت چان دختر کوچولو نداشت جونگین همسن نداشت استری کیدز ا\ت نداشت
بعد از اون اعضا حواسشون به فلیکس بود که خودکشی نکنه اما اون دیگه فلیکس با انرژیه سابق نشد توی لایو ها شرکت نمیکرد و خودش رو توی بد ترین وضعیت ها قرار میداد خلاصه بگم افسردگی رو بغل کرده بود ولی قبل هر کنسرتش بهت فکر میکرد و همین بهش ارامش میداد
پایان
توی لایوتون...
_فلیکس
+ا\ت
(کیم ا\ت ۲۵ ساله عضو نهم استری کیدز )
چند وقتی بود که به اعضا گفته بودین تو و فلیکس توی رابطه اید
امروز روز خیلی سختی داشتین هوا خیلی گرم بود و لباسای سنگینی داشتین
بعد از کنسرت داشتین سوار ماشین میشدین تا برگردین که یکی از استف ها گفت تا ۳ ساعت دیگه لایو دارین
چان: فکر نمیکنید برای امروز کافی باشه بچه ها خیلی خستن
استف: درسته امروز بیشتر گروه های jyp لایو دارن و شما هم جزو اونا هستید
قبول کردید و برگشتین خونه تا یه استراحتی بکنید و برید استدیو برای لایو
شروع کردید به خوندن کامنت ها که چشمت خورد به یه کامنت: اون دختر بین پسرا اضافیه چرا راهتو از اسکیز جدا نمیکنی؟ما اسکیز رو ۸ نفره میخوایم بدون تو
پسرا هم متوجه اون پیام شدن ولی سریع کامنت های دیگرو خوندن تا جو رو عوض کنن اما بیشتر کامنت ها هیت به تو بود بخاطر همین لایو رو زودتر تموم کردن
رفتید خونه
هیون: فلیکس اون ناراحته و فقط تو میتونی حالشو خوب کنی
_:باشه
وارد اتاق شد و بغلت کرد
_:اینکه هیت بگیری یعنی داری کارتو درست انجام میدی پس لطفا اشکاتو پاک کن
+:ول... ولی اونا به من گفتن که توی اضافیای گفتن که میتونی از دنیای ما بری بیرون سولی بعدی باشی( چون دلم برای سولی تنگ شده بود اسمشو توی سناریو اوردم)
_:میشه بهم یه قولی بدی
+:اوهوم
_:قول بده که به خودت اسیب نمی زنی
سرتو فرو کردی توی گردنش
اون شب ذهنت خیلی درگیر بودو شام نخوردی داشتی فکر میکردی که چرا انقدر هیت گرفتی؟ مگه چیکارشون داشتی ؟
فردا صبح
فلیکس از خواب بلند شد صورتشو شست و رفت توی اتاقت دید کهکسی نیست بعدش رفت توی اتاق بقیهی اعضا ولی فقط هیون خونه بود
تعجب کرده بود کهکسی خونه نیست موبایلشو روشن کرد به چان زنگ زد اما چان جواب نداد
بعد به گوشیه تو زنگ زد اما دید که گوشیت توی اتاقته...نگران شد
_:هیون... هیون بلند شو
هیون: اه چیشده
_:کسی خونه نیست گوشیه ا\ت هم خونست
هیونجین: شاید کاری داشتن
_:چرا به ما نگفتن بعدشم چان جواب تلفن نمیده
بالاخره هیون بلند شد و با موبایلش به چان زنگ زد
هیون: سلام چرا جواب فلیکسو ندادی
چان: برو یه جایی که فلیکس نباشه
هیون: چی شده؟
چان: برو بهت میگم
هیون بعد ۱ دیقه از اتاق دویید بیرون و لباساشو عوض کرد
_:هیونا چی شده...اگر جایی میری منم بیام؟
هیونجین: نه تو خونه بمون زود برمیگردم
سوویچ ماشینو برداشت و از در خونه رفت بیرون
فلیکس ترسیده بود با خودش گفت یعنی چیشده بود که همه اینجوری رفتار میکردن
بالاخره هیون رسید تونست اونجا اعضارو پیدا کنه
هیون: اون حالش خوبه ؟الان کجاست؟
چان: نه اصلا حالش خوب نیست توی اون اتاقه
هیون: میگم جونگین کجاعه
لینو: پیش ا\ت
هیون وارد اتاق شد و دید که جونگین روی صندلیه کنار تخت نشسته دستاش رو صورتشه و داره گریه میکنه
از اونجاییه که تو و جونگین دقیقا همسن بودید و توی یه روز به دنیا اومده بودید خیلی به هم نزدیک بودین
هیون جای تیغ روی دستات دید و چون نزدیک بود گریش بگیره از اتاق خارج شد
سونگمین: بهتر نیست به فلیکس بگیم اگر الان اینو بفهمه بهتره
همه به هم نگاه کردن
چانگبین: کی میتونه اینو به فلیکس بگه؟
هان: ش...شاید من بتونم
هان: سلام
_:سلام
هان: یه لوکیشن میفرستم بیا اونجا
_:باشه
فلیکس رسید اعضا گفتن که بره توی اتاق
وقتی که وارد اتاق شد گریش گرفت دستتو گرفت و دستشو روی جای زخمات کشید
_:ا\ت تو به من قول داده بودی
چون خون زیادی ازت رفته بود نمیتونستی درست حرف بزنی
+:دو...ست دا...دارم فلیکس
دیگه نبضت نمیزد دستگاه ها عددی رو نشون نمیدادن دیگه عضو نهمی وجود نداشت فلیکس دوست دختر نداشت چان دختر کوچولو نداشت جونگین همسن نداشت استری کیدز ا\ت نداشت
بعد از اون اعضا حواسشون به فلیکس بود که خودکشی نکنه اما اون دیگه فلیکس با انرژیه سابق نشد توی لایو ها شرکت نمیکرد و خودش رو توی بد ترین وضعیت ها قرار میداد خلاصه بگم افسردگی رو بغل کرده بود ولی قبل هر کنسرتش بهت فکر میکرد و همین بهش ارامش میداد
پایان
- ۱۲.۶k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط