اشعار مناجات با خدا زمزمه
اشعار مناجات با خدا . زمزمه
بسکه به روی شانهام کوه گنه کشیدهام
شکستهام شکستهام خمیـدهام خمیدهام
نوید لطف و رحمت و عفو تو را شنیدهام
این من و این عطای تو این تو و این خطای من
خدای من خدای من
***
الـه من! الـه من! الـه من! الـه من!
نگه مکن نگه مکن بـه نامه سیاه من
دود گنه به سوی تو بسته ره نگاه من
دست عنایت تو گر شود گرهگشای من
خدای من خدای من
***
رفیق من تویی تویی حبیب من تویی تویی
قرار من تویی تویی شکیب من تویی تویی
دوای من تویی تویی طبیب من تویی تویی
ذکر خوشت بود دوا به درد بیدوای من
خدای من خدای من
***
تو خالقی تو داوری تو اعظمی تو اکبری
تو از همـه کریمتـر تـو از همـه فراتری
گمان نمیکنم مرا به سوی دوزخت بری
مگر نه خلق کردهای بهشت را برای من
خدای من خدای من
***
به نـام تـو بـه ذکـر تـو همیشه ابتدا کنم
به هر نفس که میکشم خدا خدا خدا کنم
اگر بـری بـه دوزخـم باز تـو را صدا کنم
رود ز نـار قهر تو به آسمان صدای من
خدای من خدای من
***
اگر به دام معصیت هماره مبتلا شدم
اگر چه با معایبم اسیـر صد بلا شدم
با همه روسیـاهیام زائر کربلا شدم
تو خود بگو چه میشود ثواب کربلای من
خدای من خدای من
***
چه میشود چه میشود مرا ز من جدا کنی
فراریام فراریام خـودت مـرا صدا کنی
مـرا بـه راه کربـلا بخـوانی و صدا کنی
بـه درگـه اجـابتت همین بود دعای من
خدای من خدای من
غلامرضاسازگار
*********************
فقیـر و درمانـده گدا و مسکینم
تمام هستم هست گناه سنگینم
به نامهام غیـر از گنـه نمیبینم
فقط تو را فقط تو را العفو
الهنـا العفو الهنا العفو
****
دوبـاره برگشتـم دوبـاره راهم ده
خودت قبولم کن خودت پناهم ده
ثوابی از رحمت بـه هر گناهم ده
به درد من ذکرت بود دوا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفو
****
به عفوت از خجلت هماره آبم کن
دوباره عبـدت از کـرم خطابم کن
بگیـر امیـدم را سپس جوابـم کن
امید از این درگاه برم کجا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
هوای نفسم شد به هـر نفس قاتل
به روی غیـر تـو بسی گشودم دل
اگر چه من عمری شدم ز تو غافل
تو خود مرا از لطف بزن صدا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفــو
****
پس از هزاران بار که توبه بشکستم
ره نجـاتم را ز هــر طـرف بستم
هنـوز هـم یـارب امیــدوار استم
گفتم و میگویم به هر دعا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
چو نامـه جرمم سیـه شده رویم
به درگهت دائم علی علی گویم
مگر به نـام او رضـای تو جویم
شوی به مهر خود ز من رضا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
تن ضعیفم را نظـاره کن یارب
نامه جرمم را تو پاره کن یارب
تمام دردم را تو چاره کن یارب
بسویم از رحمت دری گشا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
غلامرضاسازگار
بسکه به روی شانهام کوه گنه کشیدهام
شکستهام شکستهام خمیـدهام خمیدهام
نوید لطف و رحمت و عفو تو را شنیدهام
این من و این عطای تو این تو و این خطای من
خدای من خدای من
***
الـه من! الـه من! الـه من! الـه من!
نگه مکن نگه مکن بـه نامه سیاه من
دود گنه به سوی تو بسته ره نگاه من
دست عنایت تو گر شود گرهگشای من
خدای من خدای من
***
رفیق من تویی تویی حبیب من تویی تویی
قرار من تویی تویی شکیب من تویی تویی
دوای من تویی تویی طبیب من تویی تویی
ذکر خوشت بود دوا به درد بیدوای من
خدای من خدای من
***
تو خالقی تو داوری تو اعظمی تو اکبری
تو از همـه کریمتـر تـو از همـه فراتری
گمان نمیکنم مرا به سوی دوزخت بری
مگر نه خلق کردهای بهشت را برای من
خدای من خدای من
***
به نـام تـو بـه ذکـر تـو همیشه ابتدا کنم
به هر نفس که میکشم خدا خدا خدا کنم
اگر بـری بـه دوزخـم باز تـو را صدا کنم
رود ز نـار قهر تو به آسمان صدای من
خدای من خدای من
***
اگر به دام معصیت هماره مبتلا شدم
اگر چه با معایبم اسیـر صد بلا شدم
با همه روسیـاهیام زائر کربلا شدم
تو خود بگو چه میشود ثواب کربلای من
خدای من خدای من
***
چه میشود چه میشود مرا ز من جدا کنی
فراریام فراریام خـودت مـرا صدا کنی
مـرا بـه راه کربـلا بخـوانی و صدا کنی
بـه درگـه اجـابتت همین بود دعای من
خدای من خدای من
غلامرضاسازگار
*********************
فقیـر و درمانـده گدا و مسکینم
تمام هستم هست گناه سنگینم
به نامهام غیـر از گنـه نمیبینم
فقط تو را فقط تو را العفو
الهنـا العفو الهنا العفو
****
دوبـاره برگشتـم دوبـاره راهم ده
خودت قبولم کن خودت پناهم ده
ثوابی از رحمت بـه هر گناهم ده
به درد من ذکرت بود دوا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفو
****
به عفوت از خجلت هماره آبم کن
دوباره عبـدت از کـرم خطابم کن
بگیـر امیـدم را سپس جوابـم کن
امید از این درگاه برم کجا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
هوای نفسم شد به هـر نفس قاتل
به روی غیـر تـو بسی گشودم دل
اگر چه من عمری شدم ز تو غافل
تو خود مرا از لطف بزن صدا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفــو
****
پس از هزاران بار که توبه بشکستم
ره نجـاتم را ز هــر طـرف بستم
هنـوز هـم یـارب امیــدوار استم
گفتم و میگویم به هر دعا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
چو نامـه جرمم سیـه شده رویم
به درگهت دائم علی علی گویم
مگر به نـام او رضـای تو جویم
شوی به مهر خود ز من رضا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
****
تن ضعیفم را نظـاره کن یارب
نامه جرمم را تو پاره کن یارب
تمام دردم را تو چاره کن یارب
بسویم از رحمت دری گشا العفو
الهنـا العفـو الهنـا العفـو
غلامرضاسازگار
- ۳.۹k
- ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط