خاطرم دریای پر غوغا است

خاطرم دریـای پر غوغا است...

دست من در موج و
چشمم سوی ساحل هاست
قلب من منزلگه دل هاست
نه بر این دریا سکونی
نه به ساحل ها چراغ رهنمونی

کی برآید از افق شمع بلند آفتابم...؟
دیدگاه ها (۶)

مثل خاطره ییک بارسفر به شمالبراییک خانواده ی فقیرتو ...همیشه...

من خود نمی روم ، دگری می برد مرانابرده باز سوی تو می آ...

همیشه از جاده های عاشقی با "سرعت مجاز" عبور کنید ،اگر دوست د...

جاده ؛همین جادۀ لاغرآدم را کوچک میکندکوچک را نقطهنقطه را هیچ...

موسیقی

مانده حسرت بر دلم، در زیر باران، باز همدست تو در دست من، در ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط