شبی دوباره و ای کاش های تکراری

شبی دوباره و ای کاش های تکراری
فدای چشم قشنگت هنوز بیداری ؟

بهار من نکند شرط بسته ایی با خود
تمام پنجره ها را ستاره بشماری ؟

چقدر مانده به اتمام این شب تاریک
چقدر مانده که دست از سکوت برداری ؟

دوباره حرف بزن خوب من نمی خواهد
که احترام سکوت مرا نگهداری!

تمام طول شب این بود فکر ِ عاشق تو
که مثل آن همه دیروز دوستش داری ؟

تمام طول شب این بود حرف چشمانت
که آی عاشق ِ دیوانه با توام ، آری...

همیشه با تو بهار و همیشه بی تو خزان
حکایت من و تقویم های دیواری!


تو هیچ فرق نکردی هنوز شیرینی
هنوز شکل همان روزهای دیداری!

چرا بهانه و ای کاش ما که می دانیم
تمام می شود این انتظار اجباری...

دوباره صبح همان صبح ناب خواهد شد
دوباره خواب پر از رنگ و بوی بیداری!
دیدگاه ها (۳۷)

هر کسی درست همان وقتی که باید می آید و درست همان وقتی که بای...

شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟با سپید دل و چشـمان سیا...

من خراب نگه نرگس شهلای توامبی خود ازباده جام و می مینای توام...

من ناز نمیکشم دلت خواست برو،کج کج نکنم نگاه و" یکراست" برو.....

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

حالا که این کلمات را میخوانی، این را هم بدانی بد نیست عزیزمک...

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۹ از آخرین باری که با او دعوا کرده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط