Part

Part 7•~>
& ما بعد صبحانه میریم یعنی یه ساعت دیگه
هی اخه چرا تو این موقع که کوک عجیب شده باید برید یهو کوک دستشو گذاشت رو رون پای من
_ نگران نباشید من مواظب یورا هستم :)
+ اره ولی دستتو ور دار
خلاصه صبحانه خوردیمو مامان بابا رفتن
منم خودمو لم دادم رو مبل ادامه سریال منشی کیم چشه رو گذاشتم و یه شیر موز واسه خودم درست کردم و لم دادم رو کاناپه روبه رو تلوزیون کوکم تو اتاقش بود یه جای فیلم داشتن همو بوس میکردن ( ماشالله زیادب همو بوس کردن معلوم نی کجاشه )
که یهو
_ پس از این فیلما میبینی اوم
+ ای مرض قلبم ریخت اصلا به تو چه پسره‌ی سرتق
_ که به من چه هوم
یهو دیدم از پشت مبل اومد جلو نشست رو مبل داشت میومد نزدیکم که یهو شیر موزو ریختم روش
+ ای بیا انقدر ترسوندیم شیر موزم حدر رف
_ الان شیر موز مهم تره یا من
یه نگا بهش کردم دیدن صورتش و تیشرتش خیسو کثیفه
+ تقصییر خودته میخواستی کرم نریزی والا
_ حیف که الان خیسم باید برم حموم وگرنه داشتم برات
اه ایششش اصن برو بابا من میرم خونه اما
رفتم همینجورژ یچیزی پوشیدم لباسی که میخواستم بپوشم
ورداشتم با کفش و کیف رفتم خونه اما و همه جریانو گفتم
کامنت : ۲۵
فالور : ۲۵
خوشتون اومد ؟
دوستان یه فیک دیگه هم از کوک دارم مینوسم که اگ این فیک رو حمایت کنید زود تموم بشه بعدی رو میزارم و برای فیک بعد کلا دیگه شرط نمیزارم :)
دیدگاه ها (۱۴)

دوستان عزیزم شاید دیگه نتونم خیلی اینجا فعالیت کنیم چون تو ا...

× اوه وضعیت خیلی خیته خب به احتمال زیاد دوست داره و توعم یه ...

Part 6•~> همون مدقع بابا و مامان در رو باز کردن و مارو دیدن ...

Part 5 •~> خم شدو دستشو کشید رو ترقوم و در گوشم گف (  یاد ای...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

رمان افسر پلیس پارت ⁵بعد از اینکه کارم تموم شد تصمیم گرفتم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط