میآیممیآیممیآیم

می‌آیم،می‌آیم،می‌آیم...
و آستانه پر از عشق می‌شود
و من در آستانه به آنها که دوست می‌دارند
و دختری که هنوز آنجا ،
در آستانهٔ پرعشق ایستاده
سلامی دوباره خواهم داد

#فروغ_فرخزاد
صبحتون غــزل
دیدگاه ها (۸)

‌عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیرآب حیات‌است عشق در دل و جان...

‌مگر نسیم خطت صبح در چمن بگذشتکه گل به بوی تو بر تن چو صبح ج...

‌دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفتآمدم نعره مزن جامه مدر هیچ...

جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانیبازآ تو از این غربت تا چ...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط