میل رفتن دارم و موسم کوچ نیست

میل رفتن دارم و موسم کوچ نیست
هرشب در این خیال "خواب نیست
وندر میان راه برف است و کولاک
بمانم اب اسیر برکه "رود نیست
همه شب قدم زدن در کوی بیکسی
هر چند مستم"محتسبی نیست
تمام باغ ها فرو رفته در بی ثمری
کو دیواری تا بپرم"باغبان نیست
در شهر مردم غریب و نا اشنا
هر چه زخم من میخورم"اشنای نیست
زمستان زاده ای اسیر یخ سرما
اماده برای مردن "فرشته مرگ نیست

#امیرعلی_قربانی
#تابستان96
#چکامه_های_باران
#قسمتی_از_شعر_جامانده_از_کوچ
دیدگاه ها (۲۳)

دوست داشتن که فتح قله نیست عزیزاراده کنی بری فتح کنی و عکس ب...

شَب زِ نــور مــاه روی خویش را بیند سپیدمَن شَبم تو ماه مَنب...

خسته و بریده پریشان و گم کرده راه تا اینکه تو را دیدم دوست د...

قرار بود این حروف دل ببرن و بیارنقرار بود سواد بیارن و خوبیح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط