صبح با نور خورشید و دردی توی دلم بیدار شدم یزره قلت زدم د

صبح با نور خورشید و دردی توی دلم بیدار شدم یزره قلت زدم دیدم کوک داره نگام میکنه
+ یا خدا ترسیدم چرا اینجوری نگاه میکنی
_ میدونستی صب خیلی کیوت میشی
+یااا شیرین زبونی بسته برو پایین منم الان میام
_ باشه بزار لباسمو تنم کنم
+ اوکی
لباسشو پوشید رف پایین منم حاضر شدم رفتم پایین
وسط صبحونه بودیم که یهو حالم بدشود با سرعت رفتم دسشویی
ایییی چه حس گوهی دارههههه
_ یورا  یورا خوبی
+ اوکیم
مث سگ دارم گوه میخورممممم حالم اصلنم خوب نیسس صورتمو شستم رفتم بیرون سرم به شدت داشت گیج میرفت داشتم میوفتادم که کوک کمرمو گرف
_ بی.. ببینم چت شده تو
+ اوکیم چیزی نیس
& دختر چیزی نیس چیه داری از حال میری
$ کوک میتونی ببریش بیمارستان ما باید بریم شرکت یه اتفاقی افتاده که س یع باید بریم
& اره پسر تو ببرش
_ باشه یورا بیا سریع بریم
+ بابا به خدا من اوکیم
رفتیم سوار ماشین شدیم
+ احمق خنگ دارم میگم من حالم خوبههههه
_ یورا چرت و پرت نگو کجات خوبه نگاه کن تو چه وضعیتی هستی تو رنگت پریده
اومدم جواب بدم که حالم بد شد
+ کوک بزن بغل ( دستش رو دهنشه)
_ یورا خوبی( بچم نگرانه )
+ کوک میگم بزن بغل ( کمی داد )
دیدگاه ها (۰)

Part 23•~>گلاب بروتون بالا میاره کوک با نگرانی از ماشین پیاد...

یهو پاشدم پریدم بغلشسش_ هی عشقم اروم بچه اسیب میبینه + چشم ی...

_ هی هی هی اروم باش گربه نکن مگه تقصییر تو بوده هرکی جای تو ...

Part 22  •~> جلوی چشمام ماشین به عشقم به تنها کسی که تو زندگ...

~My Dream Life~

قلدر مدرسه ( پارت ۴۵ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط