جانم از عشقت پریشانی گرفتکارم از هجر تو ویرانی گرفتدست در زلفت به نادانی زدممار را کودک به نادانی گرفتگفتمت کامم بده، گفتی به طنز:من بدادم گر تو بتوانی گرفت