این متنو بخونید عالیه

این متنو بخونید عالیه:
داستان یک دختر تنها
این دختر وقتی می خواد به دنیا بیاد مادرشو از دست میده وپدرشم
میره یه همسر دیگه میگیره پدرش هم اونو خیلی دوست داره و براش
کم نمیزاره چون تنها فرزندشه .این دختردر 12 سالگی با یه پسر
رفیق میشه تا 18 سالگی تااین که یک خواستگار برای این دختر میاد
و این دختر هم سر دو راهی میمونه ؟
میره جریانو به رفیقش میگه ,تا چه جوابی به خواستگار بگه پسر هم
هرچند اونو دوست داشت ولی بهش میگه جواب + بده دختره میگه نه
ولی پسره اسرار میکنه که برو و به زندگیت ادامه بده و این دختره هم
اخرمیبینه چاره نداره جواب + میده{پسره به خاطر این میگه نه چون
شاید اون خواستگاره بهتراز اون میتونست خوشبختش کنه} دختره هم
جریان خودش و پسره رو به همسرش میگه شوهره هم چیزی نمیگه
چون دوسش داره چند ماه بعد زن و شوهر رفیق دختررو تو خیابون
میبینند و به هم معرفی میشن .......
5 ماه بعد پسره میشنوه دختره طلاق گرفته و معتاد قرص های روان
گردون شده وشوهر اون هم سرطانخون داره و به خاطر اون از هم
جدا شدن.
نامادریه دختره زنگ میزنه به پسره و میگه این همش اسم تورو صدا
میزنه اگه میشه بیا یه سری بهش بزن پسره هم میره پیشش و میگه من
یکی دیگرو دوست دارم و فقط میتونم بهت کمک کنم تا دیگه قرص
نخوری اونم قبول کرد که بعد این هم دیگر رو نبینند
نتیجه:میگیریم این دنیا اعتبار ندارد و این دختر دوباره تنهاشد تنها از
روزهای قبل
دیدگاه ها (۶)

#عکس نوشته#غمگین

در اینستاگرام دنبالم کنین مرسی... #narjes_love_96

پخش کنین...

ادامه ی داستان آنیکا

وقتی یه پسر دیگه رو بغل میکنی•°نامجون:غیرتی میشه و پسره رو م...

#سناریووقتی با یه پسر دیگه گرم میگیریجین:من چیم از اون کم تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط